عام
و با وصفيات مطلق عام وصفى- و كبريات وصفى چون بعكس هم وصفى عام شود- از شكل سيوم با
صغريات ممكن يا غير منتج بود- يا نتيجه ممكن عام آيد- و با صغريات فعلى بحسب ذات مطلق
عام- و با صغريات وصفى مطلق عام وصفى- پس اگر كبرى وصفى لا دايم بود- نتيجه دايم ايجابى
نتواند بود- پس لا محاله مطلق عام بود- و اگر مشروط لا ضرورى بود نتيجه ضرورى ايجابى
نتواند بود- پس لا محاله ممكن عام بود- و باين سبب احتمال عدم انتاج- كه از جهت امكان
صغرى بود مرتفع شود- و نتايج ضرب پنجم هم بر اين جمله مقرر باشد- اما در ضرب چهارم-
چون وصفيات لا دائم در قوت موجبه مطلق باشد- و بقلب از شكل اول نتيجه ممكن يا مطلق
آيد- و عكسش ممكن عام يا مطلق عام جزوى ايجابى بود- پس در نتيجه جزوى ضرورى و دايم
سلبى نباشد- و باين جهت با صغرى ممكن- نتيجه كه مطلق عام بود خاص شود- و با صغرى فعلى
بحسب ذات اخص شود- و با صغرى وصفى مطلق عام وصفى لا دائم بحسب ذات شود- و چون وصفيات
لا ضرورى در قوت موجبه ممكن باشد- پس تقدير انتاج با اصناف صغريات- بقلب از شكل اول
نتيجه ممكن آيد- و بعكس ممكن عام جزوى شود- پس نتايج كه ممكن عام يا مطلق عام بود-
بر آن تقدير خاص شود- و آنچه وصفى بود بحسب ذات لا ضرورى شود- و چون ممكن خاص- با احتمال
دايم لا ضرورى منتج نيست- پس بر تقدير كبرى مشروط دايم لا ضرورى- اين اعتبار ساقط باشد-
و بر اصل امكان و اطلاق عام بماند- اين است تفصيل نتايج اين شكل- كه در جدول نهاده
آمده است- و بيان هر يك بعكس و خلف و افتراض- بر قياس گذشته آسان باشد- و از ايراد
امثله مستغنى و جدول اين است