مطلقات
و سه ممكنات و دو وقتيات- و يكى مشروط بمحمول و سه دايم- و ده جهت بحسب وصف سه بسيط
و هفت مركب- كه جهت ذات و وصف در آن مختلف بود- بضرورت و لا ضرورت يا دوام و لا دوام-
كه جمله بيست و دو جهت باشد در جدول نهاديم- و جهات نتايج هر يكى بتفصيل بازاء آن ثبت
كرديم- تا بسهولت در نظر آيد- و با قواعد گذشته- كه مشتمل بر براهين آنست نسبت داده
شود- و مطلق عرفى ايراد نكرديم- چه عرفى عام قائم مقام آنست- و آنچه محمولش مشروط بود
همچنين- چه شرط چون جزو محمول است- عايد با اصناف مطلقات بود- و ممكن استقبالى هم ايراد
نكرديم- بسبب آنك چون اعتبار زمان جزو موضوع يا محمول گيريم- ممكن اخص بجاى آن بايستد-
پس تمامى اختلاطات اين جهات بسايط و مركبات- چهار صد و هشتاد و چهار بود- كه در هر
يكى از ضروب چهارگانه افتد- و ديگر جهات بر اين قياس بايد كرد- و اين اختلاطات در چهار
جدول نهاديم- يكى مشتمل بر جهات دوازدهگانه ذاتى- كه در هر يكى از دو مقدمه افتد-
و نتايج در جهت و احتمال ضرورت و لا احتمالش- تابع كبرى بود- و در فعل و قوت تابع صغرى-
و حال قوت بر آن جمله است كه گفته آمد- و ديگر مشتمل بر ده جهت وصفى در صغرى- و دوازده
جهت ذاتى در كبرى- و جمله تابع كبرى بود- و اعتبار وصف ساقط بود در نتيجه- و سيوم مشتمل
بر اين جهات- اما وقوع در مقدمات بر عكس آن- و در اين صنف هم اعتبار وصف ساقط بود-
و نتايج در فعل و قوت تابع صغرى بود- و در احتمال و لا احتمال ضرورت تابع كبرى- و كبريات
مركب كه اقتضاء مناقضات صغريات دايم كند- با آن صغريات منتج نبود- و با عامتر از آن
اقتضاء تخصيص مقدمه كند- چنانك گفته آمد- مثالش ضرورى صغرى با عرفى خاص كبرى- نتيجه
دايم لا ضرورى