responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 22

خود عين ذات است- و عين ذات منسوب نتواند بود با خود- و قسم سيوم را كه- خارج است از ماهيت موضوع عرضى خوانند- و اين عرضى نيز منسوب نيست با عرض- چه اين عرضى مقابل ذاتى است- و مقابل آن عرضى كه- منسوب بود با عرض جوهرى تواند بود- پس كلى يا ذاتى بود يا عرضى نه بر اطلاق- بل باضافت با موضوعى كه فرض كنند- و ممكن باشد كه يك كلى باضافت با موضوعى ذاتى بود- و باضافت با موضوعى ديگر عرضى- مانند ضاحك كه باضافت با انسان عرضى است- و باضافت باين ضاحك ذاتى‌

فصل دويم در اقسام ذاتى‌

ذاتى چنانك گفتيم- يا تمامى ماهيت است يا جزو ماهيت- و جزو ماهيت دو گونه بود- يا جزوى بود خاص بماهيت آن موضوع- كه ذاتى باضافت با او ذاتى است يا نبود- بلك همان جزو جزو ماهيت موضوعى ديگر باشد- مثلا سواد را لون ذاتى است- و غير او را با او در آن شركت است- چه بياض نيز هم لون است- و هم سواد را بيرون لون خصوصيتى ديگر است- داخل در مفهوم او كه غير او را نيست- تا او بان از ديگر الوان ممتاز شده است- و آن جزو خاص بود- و از حال لغات معلوم است- كه آن كس كه چيزى را نشناسد- و طلب تصور حقيقت آن چيز كند- سؤال از آن بلفظ چيست كند- و بتازى ما هو گويند- كه ماهيت از اين لفظ گرفته‌اند- و چون اصل حقيقت متصور بود- و امتياز از اشتباه حاصل نشده- سؤال از آن بلفظ كدام است كنند- و بتازى اى شى‌ء هو گويند و يا اى ما هو- و ظاهر شد كه- حقيقت سواد بى‌تصور لونيت تصور نتوان كرد- و امتياز او از ديگر الوان- جز به تصور آن معنى خاص كه گفتيم صورت نبندد- پس جزو ماهيت يا مقول‌

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 22
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست