responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 20

نتواند بود- و كلى جزو جزوى خود تواند بود- مانند حيوان كه جزو انسانست- هفتم آنك كل واقع نبود در حد جزو- و كلى واقع بود در حد جزوى- و اين نزديك است بگذشته- و همين معنى به عبارتى ديگر بتوان گفت- و آن چنان بود كه گويند- سبقت تصور ماهيت كل- بر تصور ماهيت جزو واجب نبود- و سبقت تصور ماهيت كلى- بر تصور ماهيت جزوى واجب بود- اين قدر كافى بود در اين موضع- هر چند آن كس را- كه معنى كل و كلى و جزو و جزوى تصور كند- باين فروق احتياج نيفتد

فصل چهارم در ديگر معانى لفظ كلى‌

لفظ كلى باشتراك بر سه معنى اطلاق كنند- اول آنچه قابل وقوع شركت باشد در وى- چنانك گفتيم و آن را كلى منطقى خوانند- دوم چيزهائى كه- باين صفت موصوف تواند بود از اعيان موجودات- مانند انسان و سواد و غير آن- چه ماهيتهاى انسان و سواد و غير آن هم- شايستگى آن دارند كه با قبول شركت مقارن شوند- تا انسان و سواد كلى باشند- و هم شايستگى آن كه با منع شركت مقارن شوند- مانند اين انسان و اين سواد- تا انسان و سواد جزوى باشند- پس اين ماهيات را كه محل اين تقابل باشند- كلى طبيعى خوانند- و محمول بايد كه كلى بود بر اين وجه- تا هم بر جزوى محمول تواند بود و هم بر كلى- و سيوم آنچه مركب باشد از دو قسم اول- يعنى اعيان موجودات- از آن روى كه قابل شركت باشند و مقول بر كثير- و آن را كلى عقلى خوانند- و اين بحث تعلق بمنطق ندارد- اما اينجا از جهت ازاله اشتباه- در اين معانى ايراد كنند و مفيد باشد

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست