بعد از آن بار چهارم تكرار شد حدّ آن قتل است و اين قدر متيقّن
از حدّ قتل مىباشد و زنى كه توبه كرده حدّ ندارد و امّا زنى كه قبل از توبه زناى
او نزد حاكم شرع به ثبوت شرعى برسد حدّ بر او جارى مىشود و در فرض سؤال كه شوهر
داشته حدّ آن رجم است.
س 16
- در بعضى شهرها زنهايى هستند كه منزلى فراهم مىكنند (چه ملكى چه
اجارهاى) و عدهاى از زنان را سكنى داده و مشتريانى برايشان فراهم مىكنند و بدين
وسيله پولهائى بدست مىآورند، آيا اين چنين اشخاص كه باصطلاح خانم رئيس به آنها
گفته مىشود محكوم بحكم قوّادند يا مفسد فى الارض و بايد اعدام شوند؟
ج
- حكم قيادت بر چنين زنى جارى است و اگر بعد از سه دفعه اجراء حدّ
مرتبه چهارم مرتكب اين گناه شد حكم او قتل است.
س 17
- زنى كه دخترى را فريب مىدهد و در اختيار مردها مىگذارد و آنها با
آن دختر زناى به عنف و اكراه انجام مىدهند حكم اين زن فريب دهنده چيست؟
ج
- بر زن مذكور حكم قيادت جارى است و امّا حكم مردهايى كه با آن دختر
زناى به اكراه كردهاند قتل است.
حدّ قذف
س 18
- اگر شخصى به يك مؤمن بىگناه نسبت زنا بدهد مجازات شرعى آن تهمت
زننده چيست؟ مستدعى است حكم شرعى آن را بيان فرمائيد.
ج
- بطور كلّى كسى كه شخص مؤمنى را قذف كند و اقامه شاهد بقدر نصاب
شرعى ننمايد حدّ قذف دارد كه هشتاد تازيانه است.
س 19
- هر گاه در باره زنا بر عليه مردى شكايت شود و مرد انكار زنا كند و
زن اعتراف به زناى به اكراه و اجبار مرد نمايد بر چه كسى از اين شاكى و مرد و زن
حدّ جارى مىشود؟
ج
- در فرض سؤال مادامى كه زنا به اعتراف زن و مرد يا به شهادت عدول
ثابت نشود، بر كسى حدّ واجب نمىشود و در صورت ثبوت زنا و اكراه مرد، طبق موازين شرعيّه
بايد عمل شود لكن شاكى و زن چنانچه نتوانند زنا را شرعا ثابت كنند بايد حدّ قذف كه
هشتاد تازيانه است بر هر يك از آنها جارى شود.