نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 405
تعبير به" بدا" كه به معنى پيدا شدن راى جديد است نشان مىدهد كه
قبلا چنين تصميمى در مورد او نداشتند، و اين عقيده را احتمالا همسر عزيز براى اولين
بار پيشنهاد كرد و به اين ترتيب يوسف بيگناه به گناه پاكى دامانش، به زندان رفت و
اين نه اولين بار بود و نه آخرين بار كه انسان شايستهاى به جرم پاكى به زندان
برود.
آرى در يك محيط آلوده، آزادى از آن آلودگان است كه همراه مسير آب حركت
مىكنند، نه فقط آزادى كه همه چيز متعلق به آنها است، و افراد پاكدامن و با ارزشى
همچون يوسف كه همجنس و همرنگ آن محيط نيستند و بر خلاف جريان آب حركت مىكنند بايد
منزوى شوند، اما تا كى، آيا براى هميشه؟
نه، مسلما نه!.
***
از جمله كسانى كه با يوسف وارد زندان شدند، دو جوان بودند (وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ).
و از آنجا كه وقتى انسان نتواند از طريق عادى و معمولى دسترسى به اخبار پيدا
كند احساسات ديگر او به كار مىافتد، تا مسير حوادث را جستجو و پيش بينى كند، و
خواب و رؤيا هم براى او مطلبى مىشود.
از همين رو يك روز اين دو جوان كه گفته مىشود يكى از آن دو مامور آبدار خانه
شاه و ديگرى سر پرست غذا و آشپزخانه بود، و به علت سعايت دشمنان و اتهام به تصميم
بر مسموم نمودن شاه به زندان افتاده بودند، نزد يوسف آمدند و هر كدام خوابى را كه
شب گذشته ديده بود و برايش عجيب و جالب مىنمود باز گو كرد.
" يكى از آن دو گفت: من در عالم خواب چنين ديدم كه انگور را براى شراب
ساختن مىفشارم"! (قالَ أَحَدُهُما إِنِّي
أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً).
" و دومى گفت: من در خواب ديدم كه مقدارى نان روى سرم حمل مىكنم،
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 405