نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 371
سر نزده است، بلكه در دل تصميم هم نگرفته است.
بنا بر اين بعضى روايات كه مىگويد: يوسف آماده كام گيرى از همسر عزيز شد، و
حتى لباس را از تن بيرون كرد، و تعبيرات ديگرى كه ما از نقل آن شرم داريم، همه
بىاساس و مجعول است، و اينها اعمالى است كه در خور افراد آلوده و بىبند و بار و
ناپاك و نادرست است، چگونه مىتوان يوسف را با آن قداست روح و مقام تقوا به چنين
كارهايى متهم ساخت.
جالب اينكه: در حديثى از امام على بن موسى الرضا ع همين تفسير اول در عبارت
بسيار فشرده و كوتاهى بيان شده است آنجا كه" مامون" خليفه عباسى از امام
مىپرسد آيا شما نمىگوئيد پيامبران معصومند؟ فرمود آرى، گفت: پس اين آيه قرآن
تفسيرش چيست؟ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها
لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ.
امام فرمود:
لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ و لو لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ لهم بها كما همت به، لكنه كان معصوما و المعصوم لا يهم
بذنب و لا ياتيه.
.. فقال المامون للَّه درك يا ابا الحسن!:" همسر عزيز تصميم به كامجويى
از يوسف گرفت، و يوسف نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد، همچون همسر عزيز مصر
تصميم مىگرفت، ولى او معصوم بود و معصوم هرگز قصد گناه نمىكند و به سراغ گناه هم
نمىرود" مامون (از اين پاسخ لذت برد) و گفت: آفرين بر تو اى ابو الحسن! [1] 2- تصميم همسر
عزيز مصر و يوسف، هيچكدام مربوط به كامجويى جنسى نبود، بلكه تصميم بر حمله و زدن
يكديگر بود، همسر عزيز به خاطر اينكه در عشق شكست خورده بود، و روح انتقامجويى در
وى پديد آمده بود و يوسف به خاطر دفاع از خويشتن و تسليم نشدن در برابر تحميل آن
زن.
از جمله قرائنى كه براى اين موضوع ذكر كردهاند اين است كه همسر عزيز تصميم
خود را بر كامجويى خيلى قبل از اين گرفته بود و تمام مقدمات آن را