نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 328
كار وا مىدارد، آن چنان شخصيت خود را در هم شكسته مىبيند كه براى نابود كردن
شخصيت برادرش، حد و مرزى نمىشناسد.
حتى اگر نتواند عكس العملى از خود نشان بدهد از درون خود را مىخورد و گاه
گرفتار بيمارى روانى مىشود، فراموش نمىكنم فرزند كوچك يكى از دوستان بيمار بود و
طبعا نياز به محبت بيشتر داشت، پدر برادر بزرگتر را به صورت خدمتكارى براى او در
آورده بود چيزى نگذشت كه پسر بزرگ گرفتار بيمارى روانى ناشناختهاى شد، به آن دوست
عزيز گفتم فكر نمىكنى سرچشمهاش اين عدم عدالت در اظهار محبت بوده باشد، او كه
اين سخن را باور نمىكرد، به يك طبيب روانى ماهر مراجعه كرد، طبيب به او گفت فرزند
شما بيمارى خاصى ندارد سرچشمه بيماريش همين است كه گرفتار كمبود محبت شده و شخصيتش
ضربه ديده در حالى كه برادر كوچك اينهمه محبت ديده است، و لذا در احاديث اسلامى
مىخوانيم:
روزى امام باقر ع فرمود: من گاهى نسبت به بعضى از فرزندانم اظهار محبت مىكنم
و او را بر زانوى خود مىنشانم و قلم گوسفند را به او مىدهم و شكر در دهانش
مىگذارم، در حالى كه مىدانم حق با ديگرى است، ولى اين كار را به خاطر اين مىكنم
تا بر ضد ساير فرزندانم تحريك نشود و آن چنان كه برادران يوسف به يوسف كردند، نكند [1]