responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 329

[سوره يوسف (12): آيات 11 تا 14]

قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‌ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ (11) أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (12) قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ (13) قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ (14)

ترجمه:

11- (برادران نزد پدر آمدند و) گفتند پدر جان! چرا تو در باره (برادرمان) يوسف به ما اطمينان نمى‌كنى در حالى كه ما خير خواه او هستيم؟.

12- او را فردا با ما (بخارج شهر) بفرست تا غذاى كافى بخورد و بازى و تفريح كند و ما حافظ او هستيم.

13- (پدر) گفت من از دورى او غمگين مى‌شوم و از اين مى‌ترسم كه گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشيد!.

14- گفتند اگر او را گرگ بخورد با اينكه ما گروه نيرومندى هستيم ما از زيانكاران خواهيم بود (و هرگز چنين چيزى ممكن نيست).

تفسير: صحنه سازى شوم.

برادران يوسف پس از آنكه طرح نهايى را براى انداختن يوسف به چاه تصويب كردند به اين فكر فرو رفتند كه چگونه يوسف را از پدر جدا سازند؟ لذا طرح ديگرى براى اين كار ريخته و با قيافه‌هاى حق بجانب و زبانى نرم و لين آميخته با يك نوع انتقاد ترحم‌انگيز نزد پدر آمدند و" گفتند: پدر چرا تو هرگز يوسف را از خود دور نمى‌كنى و به ما نمى‌سپارى؟ چرا ما را نسبت به برادرمان امين نمى‌دانى در حالى كه ما مسلما خير خواه او هستيم" (قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‌ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ‌).

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 329
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست