نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 117
واقعيت مهم در مورد فرزند نوح مىباشد، يعنى اى نوح اگر نادرستى و ظلم و فساد
در وجود اين فرزند سطحى بود، امكان شفاعت در باره او مىرفت، اما اكنون كه سرا پا
غرق فساد و تباهى است، جاى شفاعت نيست، اصلا حرفش را نزن!.
و اينكه بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه اين فرزند حقيقتا، فرزند او نبود
(يا فرزندى نامشروع بود، يا فرزند مشروع همسرش از شوهر ديگرى بوده است) مطلب درستى
به نظر نمىرسد، زيرا جمله" إِنَّهُ
عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ" در واقع به منزله علت
است براى" إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ" يعنى اينكه مىگويم از اهل تو نيست براى آن است كه
از نظر عمل و كردار با تو فاصله گرفته است هر چند نسب او با تو پيوند دارد.
2- با توجه به گفتار نوح در آيات فوق و پاسخى كه خداوند به او داد اين سؤال
پيش مىآيد كه چگونه نوح توجه به اين مساله نداشت كه فرزندش كنعان مشمول وعده الهى
نيست.
پاسخ اين سؤال را مىتوان از اين راه داد، كه اين فرزند- همانگونه كه سابقا هم
اشاره شد- وضع كاملا مشخصى نداشته، گاهى با مؤمنان و گاهى با كافران بود، و چهره
منافق گونه او، هر كس را ظاهرا به اشتباه مىانداخت.
به علاوه احساس مسئوليت شديدى كه نوح در رابطه با فرزندش مىكرد، و عشق و
علاقه طبيعى كه هر پدرى به فرزندش دارد- و پيامبران نيز از اين قانون مستثنى
نيستند- سبب شد كه چنين درخواستى را از خداوند بكند.
اما به محض اينكه از واقعيت امر آگاه شد، فورا در مقام عذر خواهى به درگاه
خداوند و طلب عفو بر آمد، هر چند گناهى از او سر نزده بود، اما مقام و موقعيت
پيامبر ايجاب مىكند كه بيش از اين مراقب گفتار و رفتار خود باشد، همين ترك اولى
براى او با آن شخصيت، بزرگ بود و به همين دليل از
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 117