نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 82
سرزمينى كه
اهلش آن را ترك كرده و از آن هجرت مىكنند- و آن" فىء" ناميده مىشود-
و ميراث كسى كه وارثى نداشته باشد، و سرزمين و اموالى كه پادشاهان به اين و آن
مىبخشيدند- در صورتى كه صاحب آن شناخته نشود- و بيشهزارها و جنگلها و درهها و سرزمينهاى
موات كه همه اينها از آن خدا و پيامبر ص و بعد از او براى كسى است كه قائم مقام
او است، و او آن را در هر راه كه مصلحت خويش و مصلحت مردمى كه تحت تكفل او هستند
ببيند، مصرف خواهد كرد" [1] گرچه همه
غنائم جنگى در حديث بالا نيامده است، ولى در حديث ديگرى كه از امام صادق ع نقل شده
مىخوانيم:
ان غنائم
بدر كانت للنبى خاصة فقسمها بينهم تفضلا منه
:"
غنائم بدر مخصوص پيامبر ص بود و او به عنوان بخشش آنها را در ميان جنگجويان تقسيم
كرد" [2] از آنچه گفته شد چنين نتيجه مىگيريم كه مفهوم
اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلكه همه اموالى را كه مالك خصوصى ندارد شامل
مىشود و تمام اين اموال متعلق به خدا و پيامبر ص و قائم مقام او است، و به تعبير
ديگر متعلق به حكومت اسلامى است و در مسير منافع عموم مسلمين مصرف مىگردد.
منتها در
مورد غنائم جنگى و اموال منقولى كه با پيكار به دست سربازان مىافتد، قانون اسلام-
چنان كه در همين سوره شرح خواهيم داد- بر اين قرار گرفته كه چهار پنجم آن را به
عنوان تشويق و جبران گوشهاى از زحمات جنگجويان به آنها داده شود، و تنها يك پنجم
از آن به عنوان خمس در مصارفى كه ذيل آيه 41 اشاره خواهد شد مصرف گردد، و به اين
ترتيب غنائم نيز در مفهوم عمومى انفال مندرج است و در اصل، ملك حكومت اسلامى است و
بخشيدن چهار پنجم آن به جنگجويان به عنوان عطيه و تفضل است (دقت كنيد).