نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 398
سوم سخت آمد نخست او را به شام فرستاد اما" ابو ذر" اين بار صريحتر
و قاطعتر در برابر اعمال" معاويه" بپاخاست تا آنجا كه" ابن
عباس" مىگويد معاويه به عثمان نوشت اگر نيازى به شام دارى" ابو
ذر" را باز گردان كه اگر در شام بماند اين منطقه از دست تو خواهد رفت.
" عثمان" نامهاى نوشت و" ابو ذر" را احضار كرد و طبق
بعضى از تواريخ به" معاويه" دستور داد او را با ماموران خشن كه شب و روز
او را به سوى" مدينه" راه ببرند و لحظهاى راحت نگذارند، بفرستد، به
گونهاى كه" ابو ذر" به هنگام ورود به" مدينه" بيمار شد و چون
حضور او در مدينه نيز قابل تحمل براى دستگاه خلافت نبود، وى را به"
ربذه" فرستاد و در همانجا از دنيا رفت.
كسانى كه مىخواهند از خليفه سوم در اين باره دفاع كنند گاهى" ابو
ذر" را متهم مىكنند كه او عقيده اشتراكى داشت و تمام اموال را مال خدا
مىدانست و مالكيت شخصى را انكار مىكرد!!.
و اين تهمت بسيار عجيبى است، آيا با اينكه قرآن با صراحت تمام مالكيت شخصى را
با شرائطى محترم شمرده، با اينكه" ابو ذر" از نزديكترين افراد به پيامبر
ص بود و در دامان قرآن پرورش يافته بود، و در زير آسمان راستگوتر از او پيدا
نمىشد، چگونه مىتوان چنين نسبتى را به او داد؟
بياباننشينهاى دور افتاده اين حكم اسلامى را مىدانستند، آيات مربوط به تجارت
و ارث و مانند آن را شنيده بودند، آيا باوركردنى است كه نزديكترين شاگردان پيامبر
از اين حكم بى خبر باشد؟
آيا جز اين است كه متعصبان لجوج براى تبرئه خليفه سوم و از آن عجيبتر براى
تبرئه دستگاه معاويه چنين تهمتى را بر او بستهاند، و هنوز هم گروهى چشم و گوش
بسته آن را تعقيب مىكنند؟! آرى ابو ذر با الهام از آيات قرآن مخصوصا آيه"
كنز" معتقد بود، و
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 398