نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 217
لا اقل بى
طرفى را رعايت كنند و در صدد آزار مسلمانان و كمك به دشمنان اسلام نباشند، ولى
آنها هر بار پيمان خود را مىشكستند" (الَّذِينَ
عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ)
[1] نه از خدا شرم مىكردند" و نه از مخالفت فرمان او پرهيز
داشتند" و نه از زير پا گذاردن اصول انسانى پروا مىنمودند (وَ
هُمْ لا يَتَّقُونَ).
تعبير
به" ينقضون" و" لا يتقون" كه فعل مضارع است و دلالت بر
استمرار دارد دليل بر اين مىباشد كه آنها كرارا پيمان خود را با پيامبر ص شكستند.
***
در آيه
بعد طرز برخورد با اين گروه پيمانشكن و بى ايمان و لجوج را چنين بيان مىكند
كه:" اگر آنها را در ميدان جنگ بيابى و اسلحه به دست گيرند و در برابر تو
بايستند آن چنان آنها را در هم بكوب كه جمعيتهايى كه در پشت سر آنها قرار دارند
عبرت گيرند و پراكنده شوند و عرض اندام نكنند" (فَإِمَّا
تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ).
"
تثقفنهم" از ماده" ثقف" (بر وزن سقف) به معنى درك كردن چيزى از روى
دقت و با سرعت است، اشاره به اينكه بايد از موضعگيرىهاى آنها به سرعت و با دقت
آگاه شوى و پيش از آنكه ترا در يك جنگ غافلگيرانه گرفتار كنند مانند صاعقه بر سر
آنها فرود آيى!.
و"
شرد" از ماده" تشريد" به معنى" پراكنده ساختن توأم با
اضطراب" است،
[1]" من" در جمله" عاهدت
منهم" يا به معنى تبعيض است يعنى با گروهى از يهود جزيره عرب و يا با سران
يهود مدينه پيمان بسته بودى، و يا به اصطلاح براى" صله" است و معناى
جمله" عاهدتهم" مىشود، اين احتمال نيز وجود دارد كه جمله به معنى"
اخذت العهد منهم" باشد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 217