نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 184
بنا بر اين
محروم بودن سادات از دستيابى به اموال عمومى (زكات) در حقيقت براى دور نگهداشتن
خويشاوندان پيامبر ص از اين قسمت است تا بهانهاى به دست مخالفان نيفتد كه پيامبر
خويشان خود را بر اموال عمومى مسلط ساخته است.
ولى از سوى
ديگر نيازمندان سادات نيز بايد از طريقى تامين شوند، اين موضوع در قوانين اسلام
چنين پيشبينى شده كه آنها از بودجه حكومت اسلامى بهرهمند گردند، نه از بودجه
عمومى، در حقيقت خمس نه تنها يك امتياز براى سادات نيست بلكه يك نوع كنار زدن
آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر اينكه هيچ گونه سوء ظنى توليد نشود مىباشد
[1] جالب اينكه به اين موضوع در احاديث شيعه و سنى اشاره شده است: در
حديثى از امام صادق ع مىخوانيم:" جمعى از بنى هاشم به خدمت پيامبر ص رسيدند
و تقاضا كردند كه آنها را مامور جمعآورى زكات چهار پايان كنند و و گفتند اين سهمى
را كه خداوند براى جمعآورى كنندگان زكات تعيين كرده است، ما به آن سزاوارتريم
پيامبر ص فرمود: اى" بنى عبد المطلب" زكات نه براى من حلال است، و نه
براى شما ولى من به جاى اين محروميت به شما وعده شفاعت مىدهم .... شما به آنچه
خداوند و پيامبر برايتان تعيين كرده راضى باشيد (و كار به امر زكات نداشته باشيد)
آنها گفتند راضى شديم" [2]
[1] و اگر ملاحظه مىكنيم در بعضى از روايات اين
عنوان آمده است كرامة لهم عن اوساخ الناس:" هدف اين است كه سادات از زكات كه
يك نوع چرك اموال مردم محسوب مىشود بر كنار مانند" به خاطر آن است كه از يك
سو بنى هاشم را به اين ممنوعيت و محروميت قانع سازد و از سوى ديگر به مردم حالى
كند كه تا مىتوانند سر بار بيت المال نشوند و زكات را براى آنها كه استحقاق شديد
دارند واگذارند.