نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 439
پاسخ- شك نيست كه در آن حال يك نوع اضطرار بر آنها حكومت مىكرده، ولى مسلما
بعدا كه خطر برطرف شد ادامه راه را با اختيار خود مىتوانستند انتخاب كنند.
به علاوه اجبار و اكراه در عقيده معنى ندارد، ولى در برنامههاى عملى كه ضامن
خير و سعادت انسان است چه مانعى دارد كه با اجبار مردم را به آن وادار كنند، آيا
اگر كسى را به اجبار وادار به ترك اعتياد و يا رفتن از راه امن و امان و خوددارى
از راه خطرناك كنند عيب دارد؟
سؤال دوم- چگونه كوه بالاى سر آنها قرار گرفت؟
پاسخ- بعضى از مفسران معتقدند كه به فرمان خدا كوه طور از جا كنده شد و همچون
سايبانى بر سر آنها قرار گرفت.
بعضى ديگر مىگويند بر اثر يك زلزله شديد چنان كوه تكان خورد كه افرادى كه پاى
كوه بودند، سايه قسمت بالاى آن را بر سر خود مشاهده كردند.
اين احتمال نيز وجود دارد كه قطعه عظيمى از كوه كنده شد و در يك لحظه زودگذر
بر فراز سر آنها قرار گرفت، سپس از آنجا گذشت و به كنارى افتاد.
و در هر حال شك نيست كه اين يك موضوع خارق العاده بوده است نه يك جريان طبيعى.
موضوع ديگرى كه بايد در آيه مورد توجه قرار گيرد اين است كه نمىگويد كوه بر
سر آنها سايبان شد، بلكه مىگويد همانند سايبانى گرديد (كانه ظلة).
اين تعبير يا به خاطر آن است كه سايبان را معمولا براى اظهار محبت بالاى سر
افراد قرار مىدهند، در حالى كه در آيه مورد بحث اين كار به عنوان يك بلا و تهديد
بود و يا به خاطر اين است كه سايبان امرى است پايدار در حالى كه قرار گرفتن كوه
بالاى سر آنها جنبه موقتى و ناپايدار داشت.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 439