نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 263
و گاهى رها مىكنند تا تدريجا محو و نابود گردد، از اين جهت به معنى افزايش و
يا نابودى نيز آمده است.
در آيه مورد بحث نيز مفسران سه احتمال دادهاند.
نخست اينكه ما به آنها امكانات داديم تا" افزايش" يابند و آنچه را
كه در دوران سختى از نفرات و ثروتها از دست داده بودند بيابند.
ديگر اينكه ما آن چنان به آنها نعمت داديم كه مغرور شدند، و خدا را فراموش
كردند و شكر او را" ترك" گفتند.
ديگر اينكه ما به آنها نعمت داديم تا بوسيله آن آثار دوران نكبت را"
محو" كردند و از بين بردند.
البته اين تفاسير گرچه مفهومش با هم متفاوت است ولى از نظر نتيجه چندان با هم
تفاوت ندارد.
سپس اضافه مىكند به هنگام برطرف شدن مشكلات، به جاى اينكه به اين حقيقت توجه
كنند كه" نعمت" و" نقمت" به دست خدا است و رو به سوى او
آورند، براى اغفال خود به اين منطق متشبث شدند، كه اگر براى ما مصائب و
گرفتاريهايى پيش آمد، چيز تازهاى نيست" پدران ما نيز گرفتار چنين مصائب و
مشكلاتى شدند" دنيا فراز و نشيب دارد و براى هر كس دوران راحتى و سختى بوده
است، سختيها امواجى ناپايدار و زودگذرند (وَ
قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ).
در پايان، قرآن مىگويد: هنگامى كه كار به اينجا رسيد و از عوامل تربيت كمترين
بهرهاى نگرفتند، بلكه بر غرور خود افزودند،" ناگاه آنها را به مجازات خود
گرفتيم، در حالى كه آنها هيچ خبر نداشتند و غافلگير شدند" و به همين جهت
مجازات براى آنها، سخت دردناك بود (فَأَخَذْناهُمْ
بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 263