نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 141
كورانه از نياكان نمىكند، گويا آن را مستغنى از هر گونه جواب مىداند، زيرا
عقل سليم آن را درك مىكند، به علاوه كرارا در قرآن به پاسخ آن اشاره شده است.
و تنها به پاسخ دوم قناعت كرده، مىگويد:" خداوند هرگز به كارهاى زشت و
قبيح فرمان نمىدهد" زيرا حكم او از فرمان عقل جدا نيست (قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ) دستور به فحشاء طبق صريح آيات قرآن، كار شيطان است نه كار
خداوند، خداوند تنها به نيكيها و خوبيها فرمان مىدهد [1] سپس با اين جمله آيه ختم مىشود كه" آيا
به خدا نسبتهايى مىدهيد كه نمىدانيد" (أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ) گرچه ظاهرا مناسبتر اين بود كه گفته شود: چرا چيزى را كه
دروغ است و واقعيت ندارد به خدا نسبت مىدهيد؟ ولى به جاى آن فرموده است چرا چيزى
را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟ اين در حقيقت براى آن است كه حد اقل مطالبى
كه مورد قبول طرف است، مورد استناد واقع شود و گفته شود و اگر شما يقين به دروغ
بودن اين سخنان نداريد، لا اقل دليلى هم بر اثبات آن نداريد، پس چرا بىدليل تهمت
مىزنيد و چيزى را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟!
منظور از فحشاء چيست؟
در اينكه منظور از" فاحشه" (كار زشت و قبيح) در اينجا چيست؟ بسيارى
از مفسران گفتهاند اشاره به رسم جمعى از اعراب در زمان جاهليت است كه لخت و برهنه
مادرزاد!" زن و مرد" در اطراف خانه خدا طواف مىكردند، به گمان اينكه در
لباسهايى كه مرتكب گناه شدهاند، شايسته نيست خانه خدا را طواف كنند! البته اين
تفسير متناسب با آيات قبل كه درباره لباس و پوشش انسان، سخن