responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 125

گاهى از چيزى نهى مى‌كند، تنها به خاطر اين كه به انسان بگويد ارتكاب اين عمل اثر نامطلوبى براى او دارد، درست همانند نهى طبيب از غذاهاى مضر و زيانبخش، شك نيست اگر بيمار مخالفت دستور طبيب را كند، نه توهينى به او كرده و نه مخالفتى با شخص او نموده است، بلكه ارشاد و راهنمايى او را ناديده گرفته و خود را به زحمت انداخته است.

در مورد داستان آدم نيز خداوند به او فرموده بود كه خوردن از شجره ممنوعه نتيجه‌اش بيرون رفتن از بهشت و افتادن در زحمت و رنج است، اين يك ارشاد است، نه فرمان، و به اين ترتيب آدم تنها مخالفت نهى ارشادى كرد، نه عصيان و گناه واقعى.

ولى تفسير اول صحيحتر به نظر مى‌رسد زيرا نهى ارشادى، احتياج به آمرزش و غفران ندارد، در حالى كه آدم- همانطور كه در آيه بعد مى‌خوانيم- از خداوند تقاضاى غفران و آمرزش كرد، به علاوه دوران بهشت همانطور كه در جلد اول در ذيل آيات مربوط به آدم گفتيم، يك دوران تعليماتى براى آدم محسوب مى‌شد، دوران آشنايى با تكاليف و امر و نهى پروردگار، دوران شناختن دوست از دشمن و دوران ديدن نتيجه عصيان، و مخالفت فرمان خدا، و قبول وسوسه‌هاى شيطان، و مى‌دانيم كه نهى ارشادى در حقيقت تكليف نيست و مسئوليت نمى‌آورد.

در پايان اين بحث يادآور مى‌شويم كه گرچه كلمه" نهى" و" عصيان" و" غفران" و" ظلم"، همه در بدو نظر به معنى گناه مطلق و حقيقى و آثار آن است ولى با توجه به مساله عصمت انبياء كه با دليل عقلى و نقلى ثابت شده، تمام اين تعبيرها، حمل بر" گناه نسبى" مى‌شود، و اين موضوع با توجه به عظمت مقام آدم و ساير انبياء زياد دور از ظاهر لفظ نيست.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست