نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 97
قرآن در آيات
خود صريحا دستور مىدهد كه مردم آنچه را نمىدانند از اهل اطلاع بپرسند"
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ"
[1] بلكه منظور سؤالهاى نابجا و بهانهگيريها و لجاجتهايى است كه غالبا
سبب مشوب شدن اذهان مردم، و موجب مزاحمت گوينده، و پراكندگى رشته سخن و برنامه او
مىگردد.
تفسير:
سؤالات
بيجا!
شك نيست كه
سؤال كردن كليد فهم حقائق است، و به همين دليل كسانى كه كمتر مىپرسند كمتر
مىدانند، و در آيات و روايات اسلامى نيز به مسلمانان دستور اكيد داده شده است كه
هر چه را نمىدانند بپرسند، ولى از آنجا كه هر قانونى معمولا استثنايى دارد، اين
اصل اساسى تعليم و تربيت نيز استثنايى دارد و آن اينكه گاهى پارهاى از مسائل
پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اينگونه موارد
جستجوها و پرسشهاى پى در پى، براى پرده برداشتن، از روى واقعيت، نه تنها فضيلتى
نيست بلكه مذموم و ناپسند نيز مىباشد، مثلا غالب پزشكان صلاح اين مىدانند كه
بيماريهاى سخت و وحشتناك را از شخص بيمار مكتوم دارند، گاهى تنها اطرافيان را در
جريان مىگذارند، با اين قيد كه از بيمار پنهان دارند، زيرا تجربه نشان داده،
بيشتر مردم اگر از عمق بيمارى خود آگاه شوند گرفتار وحشتى مىگردند كه اگر كشنده
نباشد لا اقل بهبودى را به تاخير مىاندازد.
در اينگونه
موارد بيمار هرگز نبايد در برابر طبيب دلسوز خود به سؤال و اصرار بپردازد. زيرا
اصرارهاى مكرر او گاهى چنان ميدان را بر طبيب تنگ