responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 9

و سپس بيابانهاى خشك و سوزان" غدير خم" از دور نمايان مى‌شد.

اينجا در حقيقت چهارراهى است كه مردم سرزمين حجاز را از هم جدا مى‌كند، راهى به سوى مدينه در شمال، و راهى به سوى عراق در شرق، و راهى به سوى غرب و سرزمين مصر و راهى به سوى سرزمين يمن در جنوب پيش مى‌رود و در همين جا بايد آخرين خاطره و مهمترين فصل اين سفر بزرگ انجام پذيرد، و مسلمانان با دريافت آخرين دستور كه در حقيقت نقطه پايانى در ماموريتهاى موفقيت آميز پيامبر ص بود از هم جدا شوند.

روز پنجشنبه سال دهم هجرت بود، و درست هشت روز از عيد قربان مى‌گذشت، ناگهان دستور توقف از طرف پيامبر ص به همراهان داده شد، مسلمانان با صداى بلند، آنهايى را كه در پيشاپيش قافله در حركت بودند به بازگشت دعوت كردند، و مهلت دادند تا عقب افتادگان نيز برسند، خورشيد از خط نصف النهار گذشت، مؤذن پيامبر ص با صداى اللَّه اكبر مردم را به نماز ظهر دعوت كرد، مردم به سرعت آماده نماز مى‌شدند، اما هوا بقدرى داغ بود كه بعضى مجبور بودند، قسمتى از عباى خود را به زير پا و طرف ديگر آن را به روى سر بيفكنند، در غير اين صورت ريگهاى داغ بيابان و اشعه آفتاب، پا و سر آنها را ناراحت مى‌كرد.

نه سايبانى در صحرا به چشم مى‌خورد و نه سبزه و گياه و درختى، جز تعدادى درخت لخت و عريان بيابانى كه با گرما، با سرسختى مبارزه مى‌كردند.

جمعى به همين چند درخت پناه برده بودند، پارچه‌اى بر يكى از اين درختان برهنه افكندند و سايبانى براى پيامبر ص ترتيب دادند، ولى بادهاى داغ به زير اين سايبان مى‌خزيد و گرماى سوزان آفتاب را در زير آن پخش مى‌كرد.

نماز ظهر تمام شد.

مسلمانان تصميم داشتند فورا به خيمه‌هاى كوچكى كه با خود حمل مى‌كردند

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 9
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست