نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 36
بى تناسب
نيست و نشان مىدهد كه چگونه تثليث و توحيد نصارى غير قابل درك مىباشند، نويسنده
آن كتاب مىگويد: سه نفر به آئين مسيحيت در آمدند، كشيش، عقائد ضرورى مسيحيت از
جمله عقيده تثليث را به آنها تعليم كرد.
روزى يكى از
علاقمندان مسيحيت نزد كشيش آمد و از كسانى كه تازه به آئين مسيحيت در آمده بودند
سؤال كرد، كشيش با كمال خوشوقتى اشاره به آن سه نفر نمود، او بلافاصله پرسيد: آيا
از عقائد ضروريه ما چيزى ياد گرفتهاند، كشيش با شجاعت و تاكيد گفت: آرى سپس به
عنوان نمونه يكى از آنها را صدا زد تا او را در حضور ميهمان بيازمايد، كشيش گفت:
درباره تثليث چه ميدانى؟
او در جواب
گفت: شما به من چنين ياد داديد كه خدايان سهگانهاند يكى در آسمان است و ديگرى در
زمين از شكم مريم متولد شد و سومين نفر به صورت كبوترى بر خداى دوم در سن سىسالگى
نازل گرديد! كشيش عصبانى شد و او را بيرون كرد و گفت چيزى نمىفهمد، و نفر دوم را
صدا زد، او در جواب اين سؤال در مورد تثليث، گفت: شما به من چنين تعليم داديد كه
خدايان سه بودند، اما يكى از آنها بدار آويخته شد بنا بر اين اكنون دو خدا بيشتر
نداريم! خشم كشيش بيشتر شد و او را نيز بيرون كرد و سومى را كه باهوشتر و جدىتر
در حفظ عقائد دينى بود، صدا زد و همان مساله را از او پرسيد او با احترام گفت: پيشواى
من! آنچه را به من آموختيد كاملا حفظ كردهام و از بركت مسيح به خوبى فهميدهام
شما گفتيد: خداوند يگانه سهگانه است و خداوندان سهگانه يگانهاند، يكى از آنها
را بدار زدند و مرد و بنا بر اين همه مردند زيرا او با بقيه يگانه بود و به اين
ترتيب الان هيچ خدايى وجود ندارد!
***
در آيه سوم از آنها دعوت مىكند كه از اين
عقيده كفر آميز توبه كنند تا خداوند آنها را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد لذا
مىگويد:" آيا بعد از
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 36