نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 30
مىفرمايد:"
با اين حال آنها گمان مىكردند كه بلا و مجازاتى دامانشان را نخواهد گرفت" و
همانطور كه در آيات ديگر تصريح شده، خود را يك نژاد برتر مىپنداشتند و به عنوان
فرزندان خدا از خود ياد مىكردند! (وَ حَسِبُوا أَلَّا
تَكُونَ فِتْنَةٌ).
سرانجام اين
غرور خطرناك و خود برتربينى همانند پردهاى بر چشم و گوش آنها افتاد و به خاطر
آن" از ديدن آيات خدا نابينا و از شنيدن كلمات حق، كر شدند"! (فَعَمُوا
وَ صَمُّوا) اما به هنگامى كه نمونههايى از مجازاتهاى الهى و سرانجام شوم
اعمال خود را مشاهده كردند، پشيمان گشتند و توبه كردند و متوجه شدند كه تهديدهاى
الهى جدى است و آنها هرگز يك نژاد برتر نيستند، خداوند نيز توبه آنها را پذيرفت (ثُمَّ
تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ).
ولى اين
بيدارى و ندامت و پشيمانى ديرى نپائيد باز طغيان و سركشى و پشت پا زدن به حق و
عدالت شروع شد، و ديگر با پردههاى غفلت كه از آثار فرو رفتن در گناه است بر چشم و
گوش آنها افكنده شد" و باز از ديدن آيات حق نابينا و از شنيدن سخنان حق كر
شدند" و اين حالت، بسيارى از آنها را فرا گرفت (ثُمَّ
عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ).
شايد مقدم
داشتن جمله" عموا" (نابينا شدند) بر" صموا" (كر شدند) اشاره
به اين باشد كه نخستين بار بايد آيات خدا و معجزات پيامبر ص را ببينند و سپس به
دستورات او گوش فرا دهند.
ذكر كثير
منهم (بسيارى از آنها) بعد از تكرار جمله" عَمُوا
وَ صَمُّوا" در حقيقت بمنزله توضيحى است براى هر دو جمله، يعنى حالت غفلت
و بىخبرى و كرى و كورى در برابر حقايق، جنبه عمومى نداشت بلكه همواره اقليت صالحى
در ميان آنها وجود داشت، و اين دليل روشنى است كه جملات قرآن به يهود به
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 30