نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 266
آنهم از ناحيه پروردگار است.
اما متاسفانه جمله به اين روشنى در طول تاريخ كرارا مورد سوء استفاده واقع شده
است، گاهى خوارج براى ايراد به مسئله تعيين" حكمين" در جريان جنگ"
صفين" كه به پيشنهاد آنها و امثال آنها صورت گرفته بود به اين جمله چسبيده و
به گفته على ع كلمه حقى را گرفته و در معنى باطلى به كار مىبردند، و تدريجا
جمله" لا حكم الا للَّه" شعارى براى آنها شد.
آنها آن قدر نادان و ابله بودند كه تصور مىكردند اگر كسى به فرمان خدا و به
دستور اسلام در موضوعى حكميت پيدا كرد با جمله" إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ" مخالف است، با اينكه قرآن زياد مىخواندند اما كمتر مىفهميدند، زيرا
حتى قرآن در موضوع دادگاه خانوادگى اسلام تصريح به انتخاب حكم از طرف زن و مرد
مىكند (فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ
حَكَماً مِنْ أَهْلِها) (نساء- 35) بعضى ديگر-
همانطور كه فخر رازى در تفسير خود نقل مىكند- اين جمله را دليلى بر مسلك جبر
گرفتهاند، زيرا وقتى قبول كنيم همه فرمانها در جهان آفرينش به دست خدا است
اختيارى براى كسى باقى نمىماند.
در حالى كه مىدانيم آزادى اراده بندگان و اختيار آنها نيز به فرمان پروردگار
است، اين خدا است كه ميخواهد آنها مختار و آزاد در كار خود باشند تا در پرتو
اختيار و آزادى، تكليف و مسئوليت بر دوش آنها نهد و تربيت شوند.
3- جمله" يقص" در لغت به معنى" قطع كردن" و بريدن چيزى
است [1] و اينكه
در آيه فوق مىخوانيم" يقص الحق": خداوند حق را مىبرد يعنى كاملا آن را
از باطل جدا و تفكيك مىنمايد، بنا بر اين جمله بعد" و هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ"
[1] قاموس مىگويد:" قص الشعر و
الظفر قطع منهما بالمقص اى المقراض":
چيدن مو و ناخن را با مقراض و قيچى عرب" قص" مىگويد و مقراض
را" مقص" (بكسر ميم و فتح قاف)
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 266