نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 188
در حقيقت گويا در روز رستاخيز پردهها تدريجا از مقابل چشم انسان كنار مىرود،
در آغاز كه مشركان هنوز به دقت پروندههاى خود را بررسى نكردهاند متوسل به دروغ
مىشوند، اما در مراحل بعد كه پردهها بالاتر مىرود، و همه چيز را حاضر مىبينند،
چارهاى جز اعتراف ندارند، درست مانند افراد مجرمى كه در آغاز بازجويى همه چيز،
حتى آشنايى با دوستان خود را انكار مىكنند، اما هنگامى كه اسناد و مدارك زنده جرم
به آنها ارائه داده مىشود، مىبينند مطلب به حدى روشن است كه جاى انكار نيست، لذا
اعتراف مىكنند و همه چيز را مىگويند.
اين پاسخ در حديثى از امير مؤمنان على ع نقل شده است [1] ديگر اينكه آيه فوق در مورد كسانى است كه
واقعا خود را مشرك نمىديدند همانند مسيحيان كه قائل به خدايان سهگانهاند و در
عين حال خود را موحد مىپندارند، يا كسانى كه دم از توحيد مىزدند ولى عمل آنها
بوى شرك مىداد زيرا دستورات پيامبران را زير پا گذاشته بودند و به غير خدا تكيه
داشتند، و ولايت اولياى الهى را انكار مىكردند و در عين حال خود را موحد
مىپنداشتند، اينها در روز قيامت قسم ياد مىكنند كه ما موحد بودهايم ولى به زودى
به آنها مىفهمانند كه آنها در باطن جزء مشركان بودند- اين پاسخ نيز در روايات
متعددى از على ع و امام صادق ع نقل شده است. [2] و هر دو پاسخ قابل قبول است.