در آيه دوم بار ديگر قرآن تاكيد مىكند كه آنها گوش شنوا براى شنيدن سخنان تو
و تكذيب آن دارند (و يا گوش شنوايى براى شنيدن دروغهاى بزرگانشان دارند).
(سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ).
اين جمله به عنوان تاكيد و اثبات اين صفت زشت براى آنها تكرار شده است.
علاوه بر اين" آنها زياد اموال حرام و ناحق و رشوه مىخورند".
(أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ) [1] سپس به
پيامبر ص اختيار مىدهد كه هر گاه اين گونه اشخاص براى داورى به او مراجعه كردند
مىتواند در ميان آنها داورى به احكام اسلام كند و مىتواند از آنها روى گرداند.
البته منظور اين نيست كه پيغمبر ص تمايلات شخصى را در انتخاب يكى از اين دو
راه دخالت دهد بلكه منظور اين است شرائط و اوضاع را در نظر بگيرد اگر مصلحت بود
دخالت و حكم كند و اگر مصلحت نبود صرفنظر نمايد.
و براى تقويت روح پيغمبر ص اضافه مىكند اگر صلاح بود كه از آنها روى بگردانى
هيچ زيانى نمىتوانند بتو برسانند.
[1] سحت (بر وزن جفت) در اصل به معنى
جدا كردن پوست و نيز به معناى شدت گرسنگى است، سپس به" هر مال نامشروع"
مخصوصا" رشوه" گفته شده است زيرا اين گونه اموال، صفا و طراوت و بركت را
از اجتماع انسانى مىبرد همانطور كه كندن پوست درخت باعث پژمردگى و يا خشكيدن آن
مىگردد، بنا بر اين معنى" سحت" معنى وسيعى دارد و اگر در بعضى از
روايات مصداق خاصى از آن ذكر شده دليل بر اختصاص نيست.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 386