نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 103
و گوياى تاريخ هستند، و حتى ما از آنها بيش از تاريخ مدون بهرهمند مىشويم،
آثار باقى مانده از دورانهاى گذشته، اشكال و صور و نقوش روح و دل و تفكرات و قدرت
و عظمت و حقارت اقوام را به ما نشان ميدهد، در صورتى كه تاريخ فقط حوادث وقوع
يافته و عكسهاى خشك و بى روح آنها را مجسم مىسازد.
آرى ويرانه كاخهاى ستمگران، و بناهاى شگفتانگيز اهرام مصر و برج بابل و
كاخهاى كسرى و آثار تمدن قوم سبا و صدها نظائر آن كه در گوشه و كنار جهان
پراكندهاند، هر يك در عين خاموشى هزار زبان دارند و سخنها مىگويند، و اينجا است
كه شاعران نكته سنج به هنگامى كه در برابر خرابههاى اين كاخها قرار مىگرفتند،
تكان شديدى در روح خود احساس كرده و اشعار شورانگيزى مىسرودند چنان كه"
خاقانى" و شعراى معروف ديگرى اين آوازها را از درون ذرات كاخ شكستخورده كسرى
و مانند آن با گوش جان شنيده، و آنها را در شاهكارهاى ادبى سرودند
بر ديده من خنديد
كاينجا ز چه مىگريد؟
خندند بر آن ديده
كاينجا نشود گريان!
جم عبرت مردم شد،
افسر ز سرش گم شد
سر خشت سر خم شد،
هان اى سر باهش هان!
اين پند خموشان است گر پند زبان خواهى
رو آيه"
اورثنا" از مكتب قرآن خوان!
[1] مطالعه يك سطر از اين تاريخهاى زنده معادل مطالعه يك كتاب قطور تاريخى است و
اثرى كه اين مطالعه در بيدارى روح و جان بشر دارد با هيچ چيز ديگرى برابرى
نمىكند، زيرا هنگامى كه در برابر آثار گذشتگان قرار مىگيريم گويا يك مرتبه
ويرانهها جان مىگيرند و استخوانهاى پوسيده از زير خاك زنده مىشوند، و جنب و جوش
پيشين خود را آغاز مىكنند، بار ديگر نگاه مىكنيم همه را خاموش
[1]-" خاقانى" در قصيده معروف
خود به هنگام اشك ريختن در برابر ايوان مدائن مىگويد:
بر ديده من خنديد كاينجا ز چه مىگريد؟
خندند بر آن ديده كاينجا نشود
گريان!
و عالم معروف مرحوم شيخ ابيوردى در قصيده معروفش در برابر تخت جمشيد مىگويد:
جم عبرت مردم شد، افسر ز سرش گم شد
سر خشت سر خم شد، هان اى سر باهش
هان!
اين پند خموشان است گر پند زبان خواهى
رو آيه" اورثنا" از مكتب
قرآن خوان!
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 103