responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 27  صفحه : 69

بالاى خانه مرد فقير عيالمندى قرار گرفته بود، صاحب نخل هنگامى كه بالاى درخت مى‌رفت تا خرماها را بچيند، گاهى چند دانه خرما در خانه مرد فقير مى‌افتاد، و كودكانش آن را برمى‌داشتند، آن مرد از نخل فرود مى‌آمد و خرما را از دستشان مى‌گرفت (و آن قدر بخيل و سنگدل بود كه) اگر خرما را در دهان يكى از آنها مى‌ديد انگشتش را در داخل دهان او مى‌كرد تا خرما را بيرون آورد!.

مرد فقير به پيامبر ص شكايت آورد پيغمبر ص فرمود: برو تا به كارت رسيدگى كنم. سپس صاحب نخل را ملاقات كرد و فرمود: اين درختى كه شاخه‌هايش بالاى خانه فلان كس آمده است به من مى‌دهى تا در مقابل آن نخلى در بهشت از آن تو باشد، مرد گفت: من درختان نخل بسيارى دارم، و خرماى هيچكدام به خوبى اين درخت نيست (و حاضر به چنين معامله‌اى نيستم).

كسى از ياران پيامبر ص اين سخن را شنيد، عرض كرد: اى رسول خدا! اگر من بروم و اين درخت را از اين مرد خريدارى و واگذار كنم، شما همان چيزى را كه به او مى‌داديد به من عطا خواهى كرد؟ فرمود: آرى.

آن مرد رفت و صاحب نخل را ديد و با او گفتگو كرد، صاحب نخل گفت:

آيا مى‌دانى كه محمد حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل اين به من بدهد (و من نپذيرفتم) و گفتم من از خرماى اين بسيار لذت مى‌برم و نخل فراوان دارم و هيچكدام خرمايش به اين خوبى نيست.

خريدار گفت: آيا مى‌خواهى آن را بفروشى يا نه؟ گفت: نمى‌فروشم مگر آنكه مبلغى را كه گمان نمى‌كنم كسى بدهد به من بدهى گفت چه مبلغ؟

گفت چهل نخل.

خريدار تعجب كرد و گفت عجب بهاى سنگينى براى نخلى كه كج شده مطالبه مى‌كنى، چهل نخل!

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 27  صفحه : 69
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست