responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 27  صفحه : 436

چه سؤالى است؟ مگر نمى‌بينى فكر امير مؤمنان تا چه حد مشغول مساله جنگ است؟ هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد! امير مؤمنان ع فرمود: او را به حال خود بگذاريد، زيرا آنچه را كه او مى‌خواهد همان چيزى است كه ما از اين گروه دشمن مى‌خواهيم" (او از توحيد سؤال مى‌كند، ما هم مخالفان خود را به توحيد كلمه دعوت مى‌كنيم).

سپس فرمود: اى اعرابى! اينكه مى‌گوئيم خدا" واحد" است چهار معنى مى‌تواند داشته باشد كه دو معنى آن در باره خدا صحيح نيست، و دو معنى آن صحيح است.

اما آن دو كه صحيح نيست: وحدت عددى است اين براى خدا جائز نمى‌باشد (بگوئيم او يكى است و دو تا نيست، زيرا مفهوم اين سخن آن است كه دومى براى او تصور مى‌شود ولى وجود ندارد، در حالى كه مسلما براى ذات بى نهايت حق دومى تصور نمى‌شود) چرا كه چيزى كه ثانى ندارد داخل در باب اعداد نمى‌شود، آيا نمى‌بينى كه خداوند كسانى را كه گفتند:" إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ" (خدا سومى از سه نفر است) تكفير كرده؟

ديگر از معانى واحد كه بر خدا روا نيست اين است كه به معنى واحد نوعى باشد، مثل اينكه مى‌گوئيم فلان كس يكى از مردم است، اين نيز بر خدا روا نيست (چرا كه خدا نوع و جنسى ندارد) مفهوم اين سخن تشبيه است و خدا از هر گونه شبيه و نظير برتر و بالاتر است.

اما آن دو مفهومى كه در باره خدا صادق است نخست اينكه گفته شود خداوند واحد است يعنى در اشياء عالم شبيهى براى او نيست، آرى پروردگار ما چنين است.

ديگر اينكه گفته شود پروردگار ما احدى المعنى است يعنى ذات او تقسيم‌پذير نيست، نه در خارج و نه در عقل، و نه در وهم، آرى خداوند بزرگ‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 27  صفحه : 436
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست