responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 27  صفحه : 171

مى‌كنم ... ابن مسعود كه جثه‌اى كوچك داشت و از نظر جسمانى ضعيف بود برخاست و نزد سران قريش آمد، آنها را در گرد كعبه جمع ديد، تلاوت سوره الرحمن را آغاز كرد.

" ابو جهل" برخاست و چنان سيلى به صورت او زد كه گوش او پاره شد، و خون جارى گشت! ابن مسعود گريان به خدمت پيامبر ص آمد، هنگامى كه چشم پيامبر ص بر او افتاد، ناراحت شد، سر را به زير انداخت و در غم و اندوه عميقى فرو رفت.

ناگهان جبرئيل نازل شد در حالى كه خندان و مسرور بود، فرمود: اى جبرئيل چرا مى‌خندى در حالى كه ابن مسعود گريان است؟ عرض كرد به زودى دليل آن را خواهى دانست.

اين ماجرا گذشت، هنگامى كه مسلمانان روز جنگ بدر پيروز شدند ابن مسعود در ميان كشته‌هاى مشركان گردش مى‌كرد، چشمش به ابو جهل افتاد، در حالى كه آخرين نفسهاى خود را مى‌كشيد، ابن مسعود روى سينه او قرار گرفت هنگامى كه چشمش به او افتاد، گفت: اى چوپان ناچيز! بر جايگاه بلندى قرار گرفته‌اى! ابن مسعود گفت الاسلام يعلو و لا يعلى عليه:

" اسلام برترى مى‌گيرد و چيزى بر اسلام برترى نخواهد گرفت".

ابو جهل به او گفت به دوستت محمد بگو: احدى در زندگى در نظر من از او مبغوض‌تر نبود و حتى در حال مرگم! هنگامى كه اين سخن به گوش پيغمبر ص رسيد فرمود: فرعون زمان من، از فرعون موسى بدتر بود، چرا كه او در واپسين لحظات عمر گفت: من ايمان آوردم، ولى اين طغيانش بيشتر شد! سپس ابو جهل رو به ابن مسعود كرد و گفت: سر مرا با اين شمشير قطع‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 27  صفحه : 171
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست