نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 26 صفحه : 152
كردهاند، او
گفت من اگر در كتاب خدا چيزى را بگويم كه نمىدانم كدام آسمان بر سر من سايه
مىافكند، و كدام زمين حاضر است مرا بپذيرد؟.
درست است كه
بسيارى از دانشمندان اهل سنت از اين دو حديث نتيجه گرفتهاند كه هيچكس نبايد در
مورد مسائلى كه آگاه نيست، مخصوصا در كتاب اللَّه، سخنى بگويد، ولى بالآخره جاى
اين سؤال باقى است كه چگونه كسى كه به عنوان پيشوا و خليفه مسلمين مىخواهد حكومت
كند از مفهوم لغتى كه در متن قرآن مجيد آمده و چندان پيچيدگى ندارد آگاه نباشد؟
اينها همه دليل بر اين است كه بايد در هر عصر و زمان رهبرى الهى در ميان مردم بوده
باشد كه از تمام مسائل شرع آگاه و از هر اشتباه و خطايى مصون و معصوم باشد.
و لذا در ذيل
حديثى كه مرحوم" مفيد" در" ارشاد" آورده است مىخوانيم:
هنگامى كه
اين ماجرا به گوش امير مؤمنان على ع رسيد، فرمود:
سبحان
اللَّه ا ما علم ان الأب هو الكلاء و المرعى و ان قوله تعالى:"
وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا" اعتداد من اللَّه بانعامه
على خلقه، فيما غذاهم به، و خلقه لهم و لانعامهم، مما تحيى به انفسهم و تقوم به
اجسادهم
:" عجيب
است، آيا او نمىدانست كه" اب" به معنى گياهان خودرو و چراگاه است، و
اينكه جمله" و فاكهة و ابا" عنايتى است از سوى خداوند نسبت به بندگانش
در آنچه از مواد غذايى به آنها داده، و براى آنان و چهارپايانشان آفريده، از
چيزهايى كه مايه حيات و قوام جسم آنها است"؟! [1]
در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه در آيات گذشته بعضى از ميوهها بالخصوص مطرح شده
بود، و در اينجا ميوه به طور كلى مطرح شده، و از اين گذشته در آيه قبل كه سخن از
باغها مىگفت ظاهرا نظر به ميوههاى باغها داشت، چگونه بار ديگر ميوه در اينجا
مطرح شده است؟.
[1]" ارشاد مفيد" مطابق نقل الميزان
جلد 20 صفحه 319
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 26 صفحه : 152