نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 26 صفحه : 124
و از پيغمبر
ص تقاضا كرد آياتى از قرآن را براى او بخواند و به او تعليم دهد، و پيوسته سخن خود
را تكرار مىكرد و آرام نمىگرفت، زيرا دقيقا متوجه نبود كه پيامبر ص با چه كسانى
مشغول صحبت است.
او آن قدر
كلام پيغمبر ص را قطع كرد كه حضرت ص ناراحت شد، و آثار ناخشنودى در چهره مباركش
نمايان گشت و در دل گفت: اين سران عرب پيش خود مىگويند پيروان محمد ص نابينايان و
بردگانند، و لذا رو از" عبد اللَّه" برگرداند، و به سخنانش با آن گروه
ادامه داد.
در اين هنگام
آيات فوق نازل شد (و در اين باره پيامبر ص را مورد عتاب قرار داد) رسول ص بعد از
اين ماجرا" عبد اللَّه" را پيوسته گرامى مىداشت، و هنگامى كه او را
مىديد مىفرمود: مرحبا بمن عاتبنى فيه ربى:" مرحبا به كسى كه پروردگارم به
خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد و سپس به او مىفرمود:
" آيا
حاجتى دارى آن را انجام دهم"؟ و پيامبر ص دو بار او را در غزوات اسلامى در
مدينه جانشين خويش قرار داد [1] شان نزول
دومى كه براى آيات فوق نقل شده اين است كه اين آيات درباره مردى از" بنى
اميه" نازل شده كه نزد پيامبر نشسته بود، در همان حال" عبد اللَّه بن ام
مكتوم" وارد شد، هنگامى كه چشمش به" عبد اللَّه" افتاد خود را جمع
كرد، مثل اينكه مىترسيد آلوده شود و قيافه درهم كشيده و صورت خود را برگردانيد،
خداوند در آيات فوق عمل او را نقل كرده، و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است، اين
شان نزول در حديثى از امام صادق ع نقل شده است [2]
محقق بزرگ شيعه مرحوم" سيد مرتضى" اين شان نزول را پذيرفته است.