نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 369
***
و از آنجا كه نعمتهاى جهان ديگر به وصف نمىآيد هر قدر الفاظ گويا و رسا
باشد، در آيه بعد به صورت سربسته مىافزايد:" و هنگامى كه آنجا را مىنگرى
نعمتها و ملك عظيمى را مىبينى"! (وَ
إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً) [1]
براى" نعيم" و" ملك كبير" تفسيرهاى زيادى شده، از جمله در
حديثى از امام صادق ع مىخوانيم" معنى آيه اين است كه ملكى است كه هرگز زائل
نمىشود و فنا نمىپذيرد" [2] يا نعمتهاى بهشتى آن قدر گسترده است كه از نظر كثرت به وصف
نمىآيد.
يا اينكه" ملك كبير" آن است كه فرشتگان به هنگام دخول بر بهشتيان
اذن مىگيرند، و با سلام به آنها تحيت مىگويند.
يا بهشتيان هر چه اراده كنند به آن دست مىيابند.
يا پائينترين فرد بهشتى قلمرو ملكش به اندازه است كه وقتى نگاه مىكند فاصله
هزار سال راه را مىبيند! يا به معنى ملك دائمى و ابدى و توام با تحقق تمام آرزوها
است.
واژه" نعيم" كه در لغت به معنى" نعمتهاى فراوان" است،
و" ملك كبير" كه از عظمت و وسعت باغهاى بهشتيان خبر مىدهد مفهوم وسيع و
گستردهاى
[1] بعضى از مفسرين تصريح كردهاند به
اينكه" ثم" در اينجا" ظرف مكان" است و" رايت" معنى
فعل لازم دارد و معنى آيه چنين مىشود" اذا رميت ببصرك ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً" اين احتمال نيز وجود دارد كه" ثم""
اسم اشاره به دور" باشد و مفعول به" رايت".