نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 133
چنان كه در آيه 92 مائده مىخوانيم:
أَنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ" تنها چيزى كه بر عهده پيامبر است ابلاغ آشكار است". و در آيه 188-
اعراف آمده است: قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا
ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ
مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ
لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ" بگو من مالك سود و
زيانى براى خويش نيستم، مگر آنچه خدا بخواهد، و اگر از غيب با خبر بودم منافع
فراوانى براى خود فراهم مىساختم، و هيچ بدى به من نمىرسيد، من تنها بيم دهنده و
بشارت دهندهام براى گروهى كه ايمان مىآورند".
براى اين جمله تفسير ديگرى نيز از سوى جمعى از مفسران ذكر شده، و آن
اينكه:" من هيچگونه پناهگاهى براى نجات خود جز ابلاغ دعوت حق و اداى رسالت او
ندارم" [1] در
اينكه ميان" بلاغ" و" رسالات" چه تفاوتى است؟ بعضى
گفتهاند" بلاغ" اشاره به ابلاغ اصول دين است و" رسالات" بيان
فروع دين.
بعضى" بلاغ" را به معنى ابلاغ دستورات الهى و" رسالات" را
به معنى اجراى آنها دانستهاند.
ولى به نظر مىرسد كه هر دو به يك معنى باز گردد، و تاكيد يكديگر باشد، به
قرينه آيات متعددى از قرآن كه هر دو را به صورت يك معنى ذكر مىكند، مانند آيه 62
اعراف كه مىگويد أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي: من" رسالتهاى" پروردگارم را به شما"
ابلاغ" مىكنم" (و آيات متعدد ديگر).
و به هر حال در پايان آيه هشدار مىدهد كه" هر كس معصيت خدا و رسولش
[1] مطابق اين تفسير اين جمله
استثنايى است از جمله قبل وَ لَنْ
أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً، و مطابق
تفسير اول استثنايى است از آيه گذشته.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 133