من بدين ناطقى و خوشخوانى
با خوش اندامى و ظريفى تن
قفسم مسكن است و روزم شب
بهرهام غصه است و رنج و محن!
باز گفتا كه راست مىگويى
ليك سرش بود بسى روشن:
دأب تو گفتن است و ناكردن
خوى من كردن است و ناگفتن!