نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 502
و رنج عائد جامعه اسلامى مىشود كه در فقه اسلامى به عنوان" فىء"
ياد شده است.
مىفرمايد:" آنچه را خداوند به رسولش از آنها باز گرداند، چيزى است كه
شما براى تحصيل آن نه اسبى تاختيد، و نه شترى (وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما
أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ) [1]"
افاء" از ماده" فىء" در اصل به معنى" رجوع و بازگشت"
است، و اينكه بر اين دسته از غنائم" فىء" (بر وزن شىء) اطلاق شده شايد
به خاطر آن است كه خداوند تمام مواهب اين جهان را در اصل براى مؤمنان، و قبل از
همه براى پيغمبر گراميش كه اشرف كائنات و خلاصه موجودات است آفريده، و افراد غير
مؤمن و گنهكار در حقيقت غاصبان اين اموالند (هر چند بر حسب قوانين شرعى يا عرفى
مالك محسوب شوند) هنگامى كه اين اموال به حاصبان حقيقى باز مىگردد شايسته
عنوان" فىء" است.
" اوجفتم" از ماده" ايجاف" به معنى راندن سريع است كه
معمولا در جنگها اتفاق مىافتد.
" خيل" به معنى اسبها است (جمعى است كه مفرد از جنس خود ندارد) [2]
[1]" ما" در" ما افاء
اللَّه"" موصوله" است، و" مبتدا" و" ما"
در" فما اوجفتم عليه" نافيه است، و مجموع اين جمله خبر است، اين احتمال
نيز داده شده كه اولين" ما" شرطيه و دومى با جمله بعد از آن جواب شرط
است (آمدن" فا" بر سر خبر در جايى كه شبيه شرط باشد بى مانع است).
[2]" راغب" در"
مفردات" مىگويد" خيل" در اصل از ماده" خيال" به معنى
پندار و تصورات ذهنى است، و" خيلاء" به معنى تكبر و خود برتر بينى است
چرا كه از يك نوع تخيل فضيلت ناشى مىشود، و از آنجا كه وقتى انسان بر اسب سوار
مىشود غالبا يك نوع غرور و كبر احساس مىكند لفظ خيل بر اسب اطلاق شده است، قابل
توجه اينكه" خيل" هم به اسبها گفته مىشود هم به سواران.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 502