responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 22  صفحه : 11

با خود بر نداشتند.

هنگامى كه پيامبر به" عسفان" در نزديكى مكه رسيد با خبر شد كه قريش تصميم گرفته‌اند از ورود او به مكه جلوگيرى نمايند، تا اين كه پيامبر ص به" حديبيه" رسيد (" حديبيه" روستايى است در بيست كيلومترى مكه كه به مناسبت چاه و يا درختى كه در آنجا بوده، به اين نام ناميده مى‌شد،) حضرت فرمود همين جا توقف كنيد، عرض كردند در اينجا آبى وجود ندارد، پيامبر ص از طريق اعجاز از چاهى كه در آنجا بود آب براى يارانش فراهم ساخت.

در اينجا سفرايى ميان قريش و پيامبر ص رفت و آمد كردند تا مشكل به نحوى حل شود، سرانجام" عروة ابن مسعود ثقفى" كه مرد هوشيارى بود از سوى قريش خدمت پيامبر ص آمد، پيامبر ص فرمود من به قصد جنگ نيامده‌ام و تنها هدفم زيارت خانه خدا است، ضمنا عروه در اين ملاقات منظره وضوء گرفتن پيامبر ص را كه اصحاب اجازه نمى‌دادند قطره‌اى از آب وضوى او به روى زمين بيفتد مشاهده كرد، و هنگام بازگشت به قريش گفت: من به دربار كسرى و قيصر و نجاشى رفته‌ام، هرگز زمامدارى را در ميان قومش به عظمت محمد ص در ميان يارانش نديدم، و اگر تصور كنيد كه آنها دست از محمد ص بردارند اشتباه بزرگى است، شما با چنين افراد ايثارگرى روبرو هستيد، تصميمتان را بگيريد.

در اين ميان پيامبر ص به" عمر" پيشنهاد فرمود كه به مكه رود و اشراف قريش را از هدف اين سفر آگاه سازد، عمر گفت قريش با من عداوت شديدى دارند، و من از آنها بيمناكم، بهتر اين است كه" عثمان" به اين كار مبادرت ورزد، عثمان به سوى مكه آمد و چيزى نگذشت كه در ميان مسلمانان شايع شد او را كشته‌اند، در اينجا پيامبر ص تصميم به شدت عمل گرفت، و در زير درختى كه در آنجا بود با يارانش تجديد بيعت كرد كه به نام" بيعت رضوان" معروف شد، و با آنان عهد بست كه تا آخرين نفس مقاومت كنند، ولى چيزى‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 22  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست