نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 21 صفحه : 122
بر ريشه سعادت خود زند" وَ مَنْ
أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ" (سوره صف- 7).
آرى قرآن سرچشمه اصلى همه سعادتها و شقاوتها را خود انسان و اعمال او مىشمرد
نه مسائل پندارى كه گروهى براى خود درست كردهاند.
***
سپس به بيان گوشه ديگرى از بيچارگى آنها پرداخته مىگويد:" آنها
فرياد مىكشند كه اى مالك دوزخ! آرزو داريم پروردگارت ما را بميراند تا از اين
عذاب دردناك آسوده شويم"! (وَ نادَوْا
يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ).
با اينكه هر كس از مرگ مىگريزد و خواهان ادامه حيات است، اما گاهى چنان مصائب
بر انسان فشار مىآورد كه از خدا تمناى مرگ مىكند، و اين چيزى است كه اگر در دنيا
براى بعضى واقع شود در آنجا براى مجرمان جنبه عمومى دارد و همگى تمناى مرگ
مىكنند.
اما چه سود كه مالك دوزخ به آنها پاسخ مىگويد" شما در اينجا ماندنى
هستيد"! و نجاتى حتى از طريق مرگ وجود ندارد (قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ) [1] و عجب
اينكه به گفته بعضى از مفسران مالك دوزخ اين پاسخ را با نهايت بى اعتنايى بعد از
هزار سال! به آنها مىگويد، و چه دردناك است اين بى اعتنايى [2] ممكن است گفته شود اين چه تقاضايى است كه آنها
مىكنند با اينكه يقين دارند مرگ و ميرى در كار نيست، ولى بايد توجه داشت كه
اينگونه درخواستها
[1]" ماكثون" از ماده مكث
در اصل به معنى توقف توأم با انتظار است، و شايد اين تعبير از سوى مالك دوزخ يك
نوع استهزاء است همانطور كه گاه شخص غير مستحق تقاضاى چيزى مىكند مىگوئيم منتظر
باش!.
[2]" مجمع البيان" ذيل آيات
مورد بحث، البته بعضى عدد سالهاى فاصله را يكصد سال و چهل سال نيز گفتهاند، هر چه
باشد دليل بر بى اعتنايى است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 21 صفحه : 122