responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 20  صفحه : 305

بايد توجه داشت كه" اعجمى" از ماده" عجمة" (بر وزن لقمه) به معنى عدم فصاحت و ابهام در سخن است، و" عجم" را به غير عرب مى‌گويند چرا كه زبان آنها را به خوبى نمى‌فهمند، و" اعجم" به كسى گفته مى‌شود كه مطالب را خوب ادا نمى‌كند (خواه عرب باشد يا غير عرب).

بنا بر اين واژه" اعجمى" همان" اعجم" است كه با ياء نسبت توام شده.

سپس قرآن خطاب به پيامبر ص مى‌افزايد:" بگو اين كتاب آسمانى براى كسانى كه ايمان آورده‌اند مايه هدايت و درمان است" (قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ).

" اما كسانى كه ايمان نمى‌آورند گوشهايشان سنگين است" و آن را درك نمى‌كنند (وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ).

" و بر اثر نابينايى آن را نمى‌بينند" (وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى‌) [1] درست مثل كسانى هستند كه آنها را از راه دور صدا مى‌زنند" (أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ).

و معلوم است چنين كسانى نه مى‌شنوند و نه مى‌بينند! آرى براى پيدا كردن راه، و رسيدن به مقصد، تنها وجود نور كافى نيست، چشم بينا نيز لازم است، همچنين براى تعليم يافتن تنها وجود مبلغ دانشمند و فصيح كفايت نمى‌كند، گوش شنوايى نيز بايد باشد.

در لطافت دانه‌هاى باران و تاثير حياتبخش آن شك نيست، اما" در باغ سبزه‌


[1] بعضى از مفسران جمله فوق را چنين معنى كردند كه" قرآن مايه نابينايى اين گروه مى‌شود" در حالى كه به گفته راغب در مفردات و ابن منظور در لسان العرب جمله" عمى عليه" به معنى" اشتبه حتى صار بالاضافة اليه كالاعمى":" مطلب چنان بر او مشتبه شد كه نسبت به آن گويا نابينا است" بنا بر اين معنى صحيح جمله همان است كه در متن آورده‌ايم‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 20  صفحه : 305
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست