نه مدعى فرشته بودنم، و نه انسانى از يك نژاد برتر و نه خداوند و نه فرزند خدا
هستم بلكه انسانى همچون شما هستم با اين تفاوت كه پيوسته فرمان توحيد به من وحى
مىشود، من هرگز نمىخواهم شما را مجبور به پذيرش اين آئين كنم، تا آن گونه كه
گفتيد سرسختانه در برابر من بايستيد و مقاومت يا تهديد كنيد، راهى است روشن پيش
پاى شما مىگذارم، و بيش از اين وظيفهاى ندارم، تصميمگيرى نهايى با خود شما است.
سپس ادامه مىدهد" اكنون كه چنين است تمام توجه خويش را به اين معبود
يكتا كنيد و از شرك و گناه توبه و استغفار نمائيد" (فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ) [1] سپس به عنوان هشدار و اعلام خطر مىافزايد:" واى بر مشركان" (و ويل
للمشركين).
***
آيه بعد به معرفى مشركان پرداخته، و جملهاى را در اين زمينه بازگو مىكند
كه منحصر به اين آيه است مىفرمايد:" همان كسانى كه زكات را ادا نمىكنند و
نسبت به آخرت كافرند" (الَّذِينَ
لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ).
در حقيقت معرف آنها دو چيز است: ترك زكات، و انكار معاد.
اين آيه در ميان مفسران گفتگوهاى زيادى برانگيخته است، و در تفسير آن احتمالات
فراوانى دادهاند، علت اصلى آن اين است كه زكات يكى از فروع
[1] جمله" فاستقيموا" از
ماده استقامت در اينجا به معنى مستقيم رو به چيزى بودن است و لذا با"
الى" متعدى شده چرا كه مفهوم" استواء" را در بر دارد
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 215