نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 636
بزرگترين قدرتها را در اختيار مىگرفتند همانند نخستين روزهاى دعوت خود، مردم
را دعوت به سوى اهداف مقدس دينى و انسانى از جمله توحيد و يگانه پرستى و آزادگى
مىنمودند ولى داعيان باطل به هنگام قدرت و پيروزى نخستين مطلبى كه در مغز آنها
جوانه مىزند دعوت به سوى خويش و تشويق مردم به يك نوع عبوديت بوده است تملقها و
چاپلوسيهاى افراد بى مايهاى كه معمولا اطراف آنها را مىگرفتند، با غرور و كم
ظرفيتى آنها توام شده چنين پديدهاى را به بار مىآورد.
حديث جالبى كه از على ع نقل شده روشنگر چهره واقعى و روحانى آن حضرت و شاهدى
براى اين بحث است:
روزى كه امام ع به سرزمين" انبار" (يكى از شهرهاى مرزى عراق) رسيد
جمعى از دهقانان در برابر آن حضرت طبق سنتى كه به آن خو گرفته بودند از مركبهايشان
پياده شدند و به سرعت به سوى او شتافتند (و شايد سجده كردند) امام ع نه تنها به
اين كار رضايت نداد بلكه شديدا برآشفت و بر آنها فرياد زده:"
ما هذا الذى صنعتموه؟ فقالوا: خلق منا نعظم به امراءنا فقال: و اللَّه ما
ينتفع بهذا امراؤكم و انكم لتشقون على انفسكم فى دنياكم و تشقون به فى آخرتكم و ما
اخسر المشقة وراءها العقاب و اربح الدعة معها الامان من النار".
امام فرمود:" اين چه كارى بود كه شما انجام داديد؟ عرض كردند: اين آدابى
است كه ما اميران خود را با آن بزرگ مىداريم. امام فرمود: به خدا سوگند!
زمامداران شما از اين كار بهرهاى نمىگيرند و شما خود را در دنيا به رنج و در
آخرت به بدبختى گرفتار مىسازيد! چه زيانبار است رنجى كه به دنبال آن كيفر خدا
باشد و چه سودمند است آرامش و آزادگى كه در پى آن ايمنى از آتش دوزخ قرار گيرد"! [1]