نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 61
آسمان
پرستاره در سرزمينى كه نمونه كوچكى از محشر كبرى و پردهاى از رستاخيز بزرگ قيامت
است، در آنجا كه جمعيت همچون امواج خروشان دريا به هنگام طوفان همه جا را پر كرده
و آواى مردمى كه در حركتاند تا به صبح خاموش نمىشود.
آرى در چنان
محيط بى آرايش و با صفا و تكان دهنده در درون جامه معصومان احرام و روى آن
ماسههاى نرم، انسان جوشش چشمههاى تازهاى از انديشه و فكر و شعور در درون خود
احساس مىكند و صداى ريزش آن را در اعماق قلب خود به روشنى مىشنود آنجا را"
مشعر" مىنامند!
3- درس
يگانگى و اتحاد
در روايات
آمده است كه قبيله قريش در جاهليت امتيازات نادرستى براى خود قائل بودند و براى
هيچ يك از اعراب مقامى را كه براى خويشتن مىدانستند قايل نبودند آنها خود
را" حمس" (بر وزن خمس) به معنى كسى كه در دين خود محكم و پابرجاست
مىخواندند و به عنوان فرزندان ابراهيم و سرپرستان خانه كعبه خود را از همه برتر
مىشمردند.
از جمله
اينكه مىگفتند ما نبايد در مراسم حج به عرفات برويم زيرا عرفات از حرم مكه بيرون
است، اگر چنين كنيم عرب براى ما ارزشى قائل نخواهد شد حرم مكه با نقاط بيرون حرم
يكسان نيست اين سخن را در حالى مىگفتند كه مىدانستند وقوف در عرفات جزء مراسم حج
ابراهيمى است [1]قرآن در آيات فوق خط بطلان بر اين اوهام كشيد و
به مسلمانان دستور داد همه با هم در عرفات وقوف كنند و از آنجا همگى به سوى مشعر
الحرام و از آنجا به سوى منى كوچ نمائيد جمله" ثُمَّ
أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ" از همان جا كه