نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 438
كار را" تاويل" مىگويند، همانطور كه در سرگذشت موسى ع و آن مرد
دانشمند مىخوانيم كه او كارهايى در سفر خود انجام داد كه هدف آن روشن نبود (مانند
شكستن كشتى) و به همين دليل موسى ناراحت و متوحش گرديد، اما هنگامى كه هدف خود را
در پايان كار و به هنگام جدايى براى او تشريح كرد و گفت منظورش نجات كشتى از چنگال
سلطان غاصب و ستمگرى بوده است اضافه كرد:
" ذلِكَ تَأْوِيلُ ما لَمْ تَسْطِعْ
عَلَيْهِ صَبْراً". [1]" اين هدف نهايى كارى است كه تو در برابر آن صبر و
تحمل نداشتى".
همچنين اگر انسان خوابى مىبيند كه نتيجه آن روشن نيست سپس با مراجعه به كسى،
يا مشاهده صحنهاى تفسير آن خواب را دريابد به آن" تاويل" گفته مىشود،
همانطور كه يوسف ع پس از آنكه خواب مشهورش در خارج تحقق يافت و به اصطلاح به نهايت
بازگشت، گفت: هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ[2]" اين
تفسير و نتيجه و پايان خوابى است كه ديدم".
و نيز هر گاه انسان، سخن بگويد و مفاهيم خاص و اسرارى در آن نهفته باشد كه هدف
نهايى آن سخن را تشكيل دهد به آن تاويل مىگويند.
در آيه مورد بحث، منظور از تاويل همين معنى است يعنى در قرآن آياتى است كه
اسرار و معانى عميقى دارد، منتها افرادى كه افكارشان منحرف است، و اغراض فاسدى
دارند از پيش خود، تفسير و معنى نادرستى براى آن ساخته و براى اغفال خود يا
ديگران، روى آن تكيه مىكنند.
بنا بر اين منظور از جمله" وَ
ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ" اين است كه آنها
مىخواهند تاويل آيات را به شكلى غير از آنچه هست منعكس سازند (و ابتغاء تاويله
على خلاف الحق).