نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 268
فوق به اين معنى وسيع بگيريم نتيجه اين مىشود كه وجود عوامل و اسباب مختلف
عالم هستى هرگز مالكيت مطلقه خداوند را محدود نمىكند و چيزى از آن نمىكاهد زيرا
تاثير همه اين اسباب به فرمان او است و در حقيقت نشانهاى از قيوميت و مالكيت او
مىباشد.
اما بعضى چنين مىپندارند كه عنوان" شفاعت" در مفاهيم مذهبى شبيه يك
نوع توصيههاى بى دليل اجتماعى و به اصطلاح" پارتىبازى" است و مفهوم آن
اين است كه افراد آنچه مىتوانند گناه كنند، هنگامى كه از فرق تا قدم آلوده شدند
دست به دامن شفيعى زنند و بگويند:
" آن دم كه مردمان به شفيعى زنند دست
مائيم و دست و دامن اولاد
فاطمه"!
ولى نه اين ايراد كنندگان منطق دين را در مساله شفاعت در يافتهاند و نه آن
دسته از گنهكاران جسور و بىپروا، زيرا همانطور كه در بالا اشاره شد"
شفاعت" كه به وسيله بندگان خاص خدا انجام مىگيرد همانند" شفاعت
تكوينى" است كه به وسيله عوامل طبيعى صورت مىگيرد يعنى همانطور كه اگر در
درون يك دانه گياه عامل حيات و سلول زنده وجود نداشته باشد تابش هزاران سال آفتاب
و يا وزش نسيم و ريزش قطرات حياتبخش باران هيچگونه تاثيرى در نمو و رشد آن نخواهد
كرد، شفاعت اولياى خدا نيز براى افراد نالايق بى اثر است، يعنى اصولا آنها براى
اينگونه اشخاص شفاعتى نخواهند داشت.
" شفاعت" نيازمند به يك نوع ارتباط معنوى ميان شفاعت كننده و شفاعت
شونده است و به اين ترتيب كسى كه اميد شفاعت را دارد موظف است در اين جهان ارتباط
معنوى با شخصى كه انتظار دارد از او شفاعت كند بر قرار سازد و اين ارتباط در حقيقت
يك نوع وسيله تربيت براى شفاعت شونده خواهد بود كه او را به افكار و اعمال و مكتب
شخص" شفاعت كننده" نزديك مىكند و در نتيجه شايسته شفاعت مىشود و به
اين ترتيب شفاعت يك عامل تربيت است نه يك وسيله
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 268