نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 94
او مىدانست انفجار عظيمى در شهر، بلكه در سراسر كشور بابل ايجاد كرده كه صداى
آن بعدا بلند خواهد شد! طوفانى از خشم و غضب به راه مىافتد كه او در ميان طوفان
تنها است. اما او خدا را دارد، و همين او را كافى است.
***
بتپرستان به شهر بازگشتند و به سراغ بتخانه آمدند، چه منظره وحشتناك و
بهتآورى؟ گويى بر سر جايشان خشكشان زده؟ لحظاتى چند رشته افكارشان از دست رفت، و
مات و مبهوت، خيره خيره به آن ويرانه نگاه كردند و بتهايى را كه پناه روز بىپناهى
خود مىپنداشتند بىپناه در آنجا ديدند.
سپس سكوت جاى خود را به خروش و نعره و فرياد داد ... چه كسى اين كار را كرده؟
كدام ستمگر؟! و چيزى نگذشت كه به خاطرشان آمد جوان خداپرستى در اين شهر وجود دارد،
به نام ابراهيم كه بتها را به باد استهزاء مىگرفت، و تهديد كرده بود من نقشه
خطرناكى براى بتهاى شما كشيدهام! معلوم مىشود كار، كار او است.
" سپس جمعيت به سوى او حركت كردند در حالى كه با سرعت (و خشم) راه
مىرفتند" (فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ).
" يزفون" از ماده" زف" (بر وزن كف) در اصل در مورد وزش
باد و حركت سريع شترمرغ كه مخلوطى از راه رفتن و پريدن است به كار رفته سپس اين
كلمه بطور كنايه در مورد" زفاف عروس" يعنى بردن عروس به خانه داماد
استعمال شده است.
به هر حال منظور اين است كه بتپرستان با سرعت به سوى ابراهيم آمدند كه دنباله
ماجرايش را در آيات بعد خواهيم خواند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 94