نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 72
است و در درون آن رشتههاى سفيدى است كه بعدا تبديل به خوشه خرما مىشود،
واژه" طلع" از ماده" طلوع" به اين مناسبت است كه نخستين
ميوهاى است كه بر درخت ظاهر مىشود و طلوع مىكند.
در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه مگر مردم كلههاى شياطين را ديده بودند كه
قرآن شكوفههاى" زقوم" را به آن تشبيه مىكند؟
مفسران در اينجا پاسخهاى متعددى ذكر كردهاند:
بعضى گفتهاند: يكى از معانى" شيطان" يك نوع مار بد منظر است كه
شكوفه زقوم به آن تشبيه شده است.
و بعضى گفتهاند: يك نوع گياه بد چهره است چنان كه در كتاب" منتهى
الارب" آمده است:" رأس الشيطان" يا" روس الشياطين" گياهى
است.
ولى آنچه صحيحتر به نظر مىرسد اين است كه اين تشبيه براى بيان نهايت زشتى و
چهره تنفرآميز آن است، زيرا انسان از چيزى كه متنفر باشد در ذهن خود براى آن
قيافهاى زشت و وحشتناك ترسيم مىكند، و به هر چه علاقهمند است براى آن قيافهاى
زيبا و دوست داشتنى.
لذا در عكسهايى كه مردم براى فرشتگان مىكشند زيباترين چهرهها را ترسيم
مىكنند و به عكس براى شياطين و ديوان بدترين چهرهها را، در حالى كه نه فرشته را
ديدهاند و نه ديو را.
در تعبيرات روزمره بسيار ديده مىشود كه مىگويند:" فلان كس مانند
عفريت" است، يا" قيافه ديو دارد"! اينها همه تشبيهاتى است بر اساس
انعكاسات ذهنى انسانها از مفاهيم مختلف، تشبيهاتى است لطيف و گويا.