responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 19  صفحه : 532

در اينجا بحث دامنه‌دارى است هم از نظر دلائل عقلى، و هم دلائل نقلى، كه ما قسمتى از آن را در جلد دوم صفحه 70 (ذيل آيه 217 سوره بقره) مطرح كرده‌ايم و ذيل آيات مناسب ديگر در آينده نيز بخواست خدا بحث خواهيم كرد) آنچه در اينجا لازم است اشاره كنيم و در آيات مورد بحث مطرح مى‌باشد اين است كه اگر كسى در مورد" حبط اعمال" در برابر معاصى ترديد كند در مورد" شرك" و تاثير آن در حبط اعمال ترديدى نخواهد داشت، چرا كه آيات بسيارى از قرآن مجيد كه در بالا به بعضى از آنها اشاره شد صراحت دارد در اينكه" موافات بر ايمان" (با ايمان از دنيا رفتن) شرط قبولى اعمال است، و بدون آن هيچ علمى پذيرفته نيست.

قلب مشرك همچون شوره‌زارى است كه اگر تمام بذرهاى گلها را در آن بپاشند و باران حياتبخش بر آن ببارد استعداد پرورش گلى را ندارد و جز خس از آن نمى‌رويد.

2- آيا مؤمنان خدا را شناخته‌اند؟

در آيات فوق خوانديم كه مشركان خدا را به حق نشناختند كه اگر مى‌شناختند راه شرك نمى‌پوئيدند، مفهوم اين سخن آن است كه مؤمنان موحد او را به حق شناخته‌اند.

اكنون اين سؤال پيش مى‌آيد كه اين سخن با حديث معروف پيامبر ص كه مى‌فرمايد

ما عرفناك حق معرفتك، و ما عبدناك حق عبادتك‌

:" ما تو را چنان كه حق معرفتت مى‌باشد نشناختيم، و ما تو را آن گونه كه حق عبادت تو است پرستش نكرديم"! چگونه سازگار است؟

در پاسخ بايد گفت: معرفت داراى مراحلى است يكى مرحله بالاى معرفت است و آن پى بردن به كنه ذات خدا است، اين امر براى هيچ كس ممكن نيست،

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 19  صفحه : 532
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست