نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 275
***
اكنون به تفسيرهاى ديگرى كه جمعى از مفسران ذكر كردهاند مىپردازيم و از
همه مشهورتر اين است كه: ضمير در جملههاى" توارت" و" ردوها"
هر دو به" شمس" (خورشيد) باز مىگردد كه در عبارت مذكور نيست، ولى از
تعبير به" عشى" (عصرگاهان) در آيات مورد بحث مىتوان آن را استفاده كرد،
به اين ترتيب مفهوم آيات چنين مىشود: سليمان غرق تماشاى اسبها بود كه خورشيد سر
به افق مغرب نهاد و در حجاب پنهان شد!.
سليمان كه به خاطر از دست رفتن نماز عصرش سخت خشمگين و ناراحت شده بود صدا زد
اى فرشتگان پروردگار! خورشيد را براى من بازگردانيد، اين تقاضاى سليمان انجام يافت
و" رد شمس" شد، يعنى خورشيد بار ديگر به افق بازگشت، سليمان وضو گرفت
(منظور از مسح كردن ساق و گردن برنامه وضويى بوده كه در آئين سليمان وجود داشت، البته
گاهى مسح در لغت عرب به معنى شستن نيز آمده است) سپس نماز خود را بجاى آورد.
بعضى از ناآگاهان از اين هم فراتر رفتهاند، و نسبت زشت و نارواى ديگرى نيز در
اينجا به اين پيغمبر بزرگ دادهاند و گفتهاند: منظور از جمله" فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ" اين است كه دستور داد با شمشير ساق و گردن اسبها را
بزنند و يا شخصا اين كار را كرد، چرا كه آنها سبب فراموشى ياد پروردگار و نماز او
شده بودند!! البته بطلان گفتار اخير بر كسى پنهان نيست، چرا كه اسبها گناهى
نداشتند كه از دم شمشير سليمان بگذرند، اگر گناهى باشد متوجه خود او است كه غرق
تماشاى اسبها شده، و غير آن را فراموش كرده است.
وانگهى كشتن اسبها علاوه بر اينكه جنايت است اسراف نيز هست، چگونه ممكن است
چنين عمل ناروايى از پيغمبرى سر زند؟ لذا در رواياتى كه در ذيل
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 275