نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 155
به هر حال يونس سوار بر كشتى شد، طبق روايات ماهى عظيمى سر راه را بر كشتى
گرفت، دهان باز كرد گويى غذايى مىطلبد، سرنشينان كشتى گفتند به نظر مىرسد
گناهكارى در ميان ما است! (كه بايد طعمه اين ماهى شود، و چارهاى جز استفاده از
قرعه نيست) در اينجا قرعه افكندند قرعه به نام يونس درآمد! طبق روايتى قرعه را سه
بار تكرار كردند، و هر بار به نام يونس در آمد، ناچار يونس را گرفتند در دهان ماهى
عظيم پرتاب كردند! قرآن در آيات مورد بحث با يك جمله كوتاه به اين ماجرا اشاره
كرده مىگويد:" يونس با آنها قرعه افكند و مغلوب شد"! (فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ).
" ساهم" از ماده" سهم" در اصل به معنى تير و"
ساهمه" به معنى قرعهكشى آمده است، زيرا به هنگام قرعهكشى نامها را بر
چوبههاى تير مىنوشتند، و با هم مخلوط مىكردند، سپس يك چوبه تير از آن بيرون
مىآوردند و به نام هر كس اصابت مىكرد مشمول قرعه مىشد.
" مدحض" از ماده" ادحاض" به معنى باطل كردن و زائل نمودن
و مغلوب كردن است، و در اينجا منظور اين است كه قرعه به نام او اصابت كرد.
اين تفسير نيز گفته شده كه دريا طوفانى شد، و بار كشتى سنگين بود و هر لحظه
خطر غرق شدن سرنشينان كشتى را تهديد مىكرد و چارهاى جز اين نبود كه براى سبك شدن
كشتى بعضى از افراد را به دريا بيفكنند، و قرعه به نام يونس درآمد، او را به دريا
انداختند، و درست در همين هنگام نهنگى فرا رسيد و او را در كام خود فرو برد.
***
به هر حال قرآن مىگويد:" ماهى عظيم او را بلعيد در حالى كه مستحق
ملامت بود"! (فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ
وَ هُوَ مُلِيمٌ).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 155