نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 65
تا بينوايان
نتوانند دوش به دوش اغنياء سفر كنند! (فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ
بَيْنَ أَسْفارِنا).
منظورشان اين
بود كه در ميان اين قريههاى آباد فاصلهاى بيفتد و بيابانهاى خشكى پيدا شود، به
اين جهت كه اغنياء و ثروتمندان مايل نبودند افراد كم در آمد همانند آنها سفر كنند،
و به هر جا مىخواهند بى زاد و توشه و مركب بروند! گويى سفر از افتخارات آنها و
نشانه قدرت و ثروت بود و مىبايست اين امتياز و برترى هميشه براى آنان ثبت شود! و
يا اينكه راحتى و رفاه آنها را ناراحت كرده بود، همان گونه كه بنى- اسرائيل
از" من" و" سلوى" (دو غذاى آسمانى) خسته شدند و تقاضاى پياز و
سير و عدس از خدا كردند! بعضى نيز احتمال دادهاند جمله باعِدْ
بَيْنَ أَسْفارِنا اشاره به اين است به قدرى راحت طلب شدند كه ديگر
حاضر به مسافرت براى استفاده از مراتع به منظور دامدارى و يا تجارت و زراعت نبودند
و از خدا تقاضا كردند كه هميشه در وطن به مانند و فاصلههاى زمانى سفرهايشان زياد
شود! ولى تفسير اول از همه بهتر به نظر مىرسد.
به هر
حال" آنها با اين عملشان به خودشان ستم كردند" (وَ
ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ).
آرى، اگر فكر
مىكردند به ديگران ستم مىكردند در اشتباه بودند، خنجرى برداشته بودند و سينه خود
را مىشكافتند، و دود همه اين آتشها در چشم خودشان فرو رفت.
چه تعبير
جالبى؟ قرآن به دنبال اين جمله كه در باره سرنوشت دردناك آنها بيان مىكند،
مىگويد: چنان آنها را مجازات كرديم، و زندگانيشان را در هم پيچيديم كه" آنها
را سرگذشت و داستان و اخبارى براى ديگران قرار داديم"! (فَجَعَلْناهُمْ
أَحادِيثَ).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 65