نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 42
است، از مرگ
عجيب و عبرتانگيز اين پيامبر بزرگ خدا سخن مىگويد، و اين واقعيت را روشن مىسازد
كه پيامبر با آن عظمت، و حكمرانى با آن قدرت و ابهت، چگونه به آسانى جان به جان
آفرين سپرد، و حتى پيش از آنكه تن او در بستر آرام گيرد چنگال اجل گريبانش را
گرفت! مىفرمايد:" هنگامى كه مرگ را براى سليمان مقرر كرديم كسى مردم را از
مرگ او آگاه نساخت، مگر جنبندهاى از زمين كه عصاى او را مىخورد" تا عصا
شكست و پيكر سليمان فرو افتاد" (فَلَمَّا قَضَيْنا
عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ
تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ) [1]
از تعبير آيه فوق و همچنين روايات متعدد استفاده مىشود به هنگامى كه مرگ سليمان
فرا رسيد ايستاده بود و بر عصاى خود تكيه كرده بود، ناگهان مرگ گريبانش را گرفت و
روح از بدنش پرواز كرد، او در همان حال مدتى سر پا ماند تا اينكه موريانه كه قرآن
از آن به دَابَّةُ الْأَرْضِ (جنبنده زمين) تعبير كرده
عصاى او را خورد و تعادل خود را از دست داد و روى زمين افتاد و مردم از مرگ او
آگاه شدند! لذا بعد از آن مىافزايد:" هنگامى كه سليمان فرو افتاد جنيان
فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خوار كننده باقى نمىماندند" (فَلَمَّا
خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا
فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ).
جمله"
تبينت" از ماده" تبين" معمولا به معنى آشكار شدن است (فعل
[1] منساته از ماده نسا (بر وزن نسخ) و نسيء
(بر وزن نصيب) به معنى تاخير است و از آنجا كه به وسيله عصا اشيايى را به عقب
مىرانند و دور مىكنند كلمه" منساته" به آن اطلاق شده است (يعنى وسيله
عقب رانى) بعضى از مفسران گفتهاند اين واژه از واژههاى اهل يمن بوده و از آنجا
كه سليمان بر اين منطقه حكومت داشت قرآن در مورد او به كار برده است (به مفردات
راغب و تفسير قرطبى و روح البيان مراجعه شود).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 42